روزهای دکتر تمام وقت

حرف هایی از جنس دیوانگی

روزهای دکتر تمام وقت

حرف هایی از جنس دیوانگی

روزهای دکتر تمام وقت

یک عدد پزشک جوان...در تلاش برای ادم خوب بودن و دکتر خوبی بودن...تمام وقت چون تنها کاری که توی زندگیم کردم پزشک بودن بود...بافتنی میکنم...اشپزی میکنم...یه زمانی ساز میزدم ناشیانه...
این وبلاگ همیشه زندگی حقیقی نیست...گاهی مجازی گاهی خیالی...پس "من" نوشته ها همیشه این خانم دکتر تمام وقت نیست.
حالا این دکتر زیرزمینی کنار دندون موشیش خوشبختترینه

بایگانی

دکترِبیمار

يكشنبه, ۹ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۰۵:۱۷ ق.ظ
نشستم جلوش و شرح حال میدم...وقتی میگم یه سال وضعم اینجوریه و هیچ پارا کیلینیکی انجام ندادم دارو هم نخوردم...میگه مطمئنی تو دکتری؟ میخندم و میگم:خب اینجوری راحتتر بودم.کمتر اذیت میشدم.شاید مسخره باشه...حالا ولی دردم شدید شده پاراکلینیک برام مینویسه و باتعجب بازم نگاهم میکنه و سری با تاسف تکون میده و من بازم اصلا پشیمون نیستم از کارم...بابا دیگه مردمم خیلی هی به فکر سرطان و مریضی ان حالا فردا برم انجام بدم برم تف کنم تو صورت دکتره بگم بیاه...هی الکی فیلممون کردی...درد داشتم فقط بعدا نوشت:خب همونجور که حدس میزدم همه چی نرمال بود.حالا چقدر زور زدم که حالا که همه چی عادیه بازم درمان نکنم رو نگم بهتره ولی اخرش لعنت فرستادم به شیطان رجیم و دارو گرفتم
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۷/۰۲/۰۹
زیرزمینی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی