23 اردیبهشت
يكشنبه, ۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۰۶:۳۰ ق.ظ
خب نمیدونم چند نفر هنوز اینجا رو میخونن ولی خب اگه کسی میخونه خوشحال میشم نظرشو بهم بگه
اعتراضات صنفی حالا به پزشک ها هم کشیده شده شبکه های بهداشت ساعت کار مارو زیاد کردن...توی روستاها...روستاهای بی اب و علف بدون امنیت حداقل که امنیت جانی باشه...فشار روانی رو هرروز به ما بیشتر میکنن...تهدید به اخراج و عدم قرارداد بستن دوباره یا طرحی هایی مثل من تهدید به عدم نیاز یامشکل ایجاد کردن توی نامه پایان طرح شدیم...حقوق ها رو دارن کم میکنن و حقوق یه طرحی وسط روستا مثل من رو به زیر4 تومن که خط فقر کشوره رسوندن...امنیت شغلی و مالی به هیچ عنوان ندارم...و هرروز استرس زیادی رو تحمل میکنم تا 20 خرداد که پایان طرحم بشه...
حالا با این اوضاع مالی و مملکت...نمیدونم موندن تو کار دولتی و بعد از اینهمه سال درس خوندن حقوق زیر خط فقر بهتره و یا اینکه توی درمانگاهای خصوصی کار کنم و باحداکثر یک هفته کار کردن حقوق یک ماهو دربیارم بهتره...البته اونجوریم خب ادم خیلی امنیت شغلی نداره و هر لحظه مسئول درمانگاه میتونه بگه دیگه نیا کار کن...
شما بودین کدومو انتخاب میکردین؟کار دولتی تو روستا های بداب و هوا و دور افتاده و له شدن تمام ارزوهاتون با قراردادهای 3 ماهه و حقوق زیر خط فقر
یا کارکردن توی شهرای بزرگ توی مراکز خصوصی با دوهفته کاروهمون حقوق تقریبا ولی خب نمیدونم وضعیت بیمه چی میشه البته خب راه برای زیرابی رفتن هایی برای بیمه وجود داره
پی نوشت:امنیت نداشتن تمام زندگی شما رو میتونه تحت شعاع قرار بده حتی وجدان کاریتون برای پزشک بودن
پی نوشت:کاش مهران مدیری میومد و از وضعیت الان من به عنوان یه پزشک که 28 سال جون کنده و تمام استرس ها رو به جون خریده فیلم میساخت نه اون خزعبلاتی که توی هجوه هاش نشون میده
بعدا نوشت:چند وقت پیش یکی از دوستان شروع کرد منو از روی نوشته های این چندساله بدون اینکه من ازش خواسته باشم نقد کرد...و من انقدر عصبانی شدم که ادب و احترام و بزرگتر کوچکتری رو گذاشتم کنار و گفتم تو یه احمق به تمام معنایی که فکر کردی من همون چیزی هستم که مینویسم نه اون چیزی که تو تمام این سالها شناختی...تو یه احمقی که نفهمیدی ادمها گاهی داستان مینویسن...گاهی ارزوهاشونو مینویسن...گاهی رویا هاشونو مینویسن...تو یه احمقی ک ه وقتی من زیر نوشته ام برچسب داستان رو مینویسم...نمیفهمی این چیزی نیست که لزوما برای من و توی زندگی من اتفاق افتاده باشه....تو یه احمقی و از امروز هیچ ارزشی تو زندگی من نداری و قضاوت کردن هات به درد خودت میخوره فقط
۹۷/۰۲/۲۳