روزهای دکتر تمام وقت

حرف هایی از جنس دیوانگی

روزهای دکتر تمام وقت

حرف هایی از جنس دیوانگی

روزهای دکتر تمام وقت

یک عدد پزشک جوان...در تلاش برای ادم خوب بودن و دکتر خوبی بودن...تمام وقت چون تنها کاری که توی زندگیم کردم پزشک بودن بود...بافتنی میکنم...اشپزی میکنم...یه زمانی ساز میزدم ناشیانه...
این وبلاگ همیشه زندگی حقیقی نیست...گاهی مجازی گاهی خیالی...پس "من" نوشته ها همیشه این خانم دکتر تمام وقت نیست.
حالا این دکتر زیرزمینی کنار دندون موشیش خوشبختترینه

بایگانی

دکتر دیووانه

چهارشنبه, ۲۳ خرداد ۱۳۹۷، ۰۵:۰۳ ق.ظ
نشسته کنارم روی تخت.میخنده بهم...میگه خوشگل شدی...نگاهش میکنم میگم مرسی...میگه واقعا میخوای این کارو کنی؟ِِِمیگم میبینی که دارم میکنم...دستمو میگیره و لبخند میزنه... یه دفه صدای خنده بلندی از سالن میاد...میگم انگار حل شد...سرمو میبرم نزدیک گوشش و میگم بذار بهت بگم چجوری پیش میره...من میرم داخل و میشینیم حرف میزنیم بعد اون به این نتیجه میرسه که من شیرین میزنم ولی چون رودربایستی دارن با بابا نمیتونن بگن نه...بعد تصمیم میگیرن کاری کنن که من منصرف بشم...البته که باید کاری کنن که بابا منصرف بشه...بعد چند روز زنگ میزنن...ماهم میگیم بازم بیان بعدم اونا میگن و میخندن و میگن ما راضی و شما هم راضی...بعدم کم کم کاری میکنن که خود به خود بهم بخوره و چند روز بعد میرن سراغ بعدی میگه از کجا مطمینی؟ یهو درباز میشه مامانم میاد تو و میگه بیا...نگاهم میکنه...دامنم و درست میکنه چشم غره میره و با تحکم مسگه پاک کن این رژ سرخو زشته... حوصله بحث ندارم میگم باشه تو برو من میام نگاه خودم میکنم تو اینه...موهام عرق کرده و بیریخت شده ارایش.تقریبا فقط یه رژ دارم که پاکش میکنم...دمپایی پا میکنم و میرم سمت سالن...سلام مادر...پدر...همراه...و خودش...ناامید میشم...میرم میشینم کنار مامان و تو دلم میگم اه گندش بزنن من نمیفهمم مرد مگه باید خوشگل باشه...قد حدود180 داره که زیاد بلند نیست...هیکل رو فرم...کت تک که من دوس دارم با جین...نه سبزه نه سفید و موهای فوق خوشگل داره...یعنی واقعا گندت بزنن حرفای معمولی زده میشه...من کم کم داره حوصلم سر میره و از حرفای بابا حرص میخورم که یهو مادرش میگه خب بریمسر اصل مطلب...واقعا؟؟؟؟انقدر کلیشه ای؟؟؟؟مگه سریاله؟؟؟چند جا رفتین که اینجوری حرف میزنین؟؟؟هرشب یه جا؟؟؟ حالا که اینجوره من بهتر از هر کسی بلدم دیوونه بازی در بیارم کیف کنم...چرا که نه...یه شبه...بذار خوش بگذره یکم بعد قرار میشه بریم حرف بزنیم و من راهنمایی میکنم به سالن...وای خدایا...اخه انقدر پسر خوشگل؟؟؟بدبختیه منه ها...فیلممون کردی خدا از قالب خانم دکتر اخمو میام میام بیرون و شیرین زبون جذاب پر از عشوه و البته خر میشم...
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۷/۰۳/۲۳
زیرزمینی

نظرات  (۱)

هر وقت ادم میاد عاشق نسه اینجوری میشه,طرف یا خیلی خوشگله یا خیلی دلبر (از نظر اخلاقی) :))) شت
پاسخ:
فعلا که عاشقی رو گذاشتم لب کوزه ابشو میخورم.عاشقیم کیلو چند...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی