روزهای دکتر تمام وقت

حرف هایی از جنس دیوانگی

روزهای دکتر تمام وقت

حرف هایی از جنس دیوانگی

روزهای دکتر تمام وقت

یک عدد پزشک جوان...در تلاش برای ادم خوب بودن و دکتر خوبی بودن...تمام وقت چون تنها کاری که توی زندگیم کردم پزشک بودن بود...بافتنی میکنم...اشپزی میکنم...یه زمانی ساز میزدم ناشیانه...
این وبلاگ همیشه زندگی حقیقی نیست...گاهی مجازی گاهی خیالی...پس "من" نوشته ها همیشه این خانم دکتر تمام وقت نیست.
حالا این دکتر زیرزمینی کنار دندون موشیش خوشبختترینه

بایگانی

پیچیده

دوشنبه, ۲۹ مرداد ۱۳۹۷، ۰۸:۰۶ ق.ظ
توی این مدت برخوردم با ادم های متاهل بیشتر شده و بیشتر پای درد دلشون نشستم...وبه طور اتفاقی چند تا مقاله و فیلم درباره روابط زناشویی خوندم...یکی از چیزایی که خوندم و نظرمو خیلی جلب کرد و اصلا نتونستم منظورشو بفهمم مضمونش این بود که میگفت زوج ها نباید اختلافاتشون و دعواها و قهر هاشونو توی رخت خواب ببرن این جمله رو سالها قبل از یه ادمی که خیلی سنش بیشتر از من بود شنیدم...وچون اصولا ادمی هستم که عصبانی زیاد میشم ولی قهر نمیکنم اون موقع نمیفهمیدم یعنی چی ولی حالا که به این جمله فکر میکنم نمیفهممش...خب مثلا چجوری میشه شما توی روز از همسرتون به یه دلیلی خیلی عصبانی هستین...نمیگم خیانت و چیزای خیلی بزرگ یه چیز کوچیکتر مثلا بی اعتنایی بی احترامی یا از این قبیل...عصبانی باشید و شب باهاش عشق بازی کنید؟خب نمیشه...تو اون لحظه عشق وجود نداره که فقط عصبانیته شاید حتی ته مایه نفرت باشه بعد شما بتونید ببوسیدش؟نمیشه میشه؟شاید اوایل زندگی که هنوز عشق غالبه بشه ولی بعدش نمیشه...من وقتی از کسی عصبانی باشم حتی نمیتونم کنارش بشینم چه برسه چیزای دیگه...یعنی واقعا کسایی هستن که میتونن اینجوری رفتار کنن؟ تو اون عصبانیت من نمیتونم بشنیم کنارش چه برسه مثلا بگه دوست دارم یا بغلم کنه چنان میزنم لهش میکنم که خودم پشیمون بشم...اون لحظه ادم عصبانی و ناراحته راحت که نمیتونه خودشو گول بزنه یعنی هرچی جلوتر میرم بیشتر به یقین میرسم من ادم زندگی متاهلی نیستم...یه چیزایی رو درک نمیکنم و یه چیزایی رو قبول نمیکنم یه چیزایی رو هم خیلی سخت میگیرم پینوشت:تو یه وبی دیدم نویسنده اش میاد خوابای بامزه اشو مینویسه.دیدم کار باحالبه گفتم منم بنویسم گاهی دیشب خواب میدم دارم خونه رو تمییز میکنم راه اب اشپزخونه گرفته یه چوب میکنم تو راه اب میبینم یه پارچه گنده توش گیر کرده پارچه رو میزنم کنار یه کلی موش سیاه زشت تو اب راه میبینم...دوباره پارچه رو میچپونم تو راه اب که موشا نیان بیرون دورمو که نگاه میکنم میبینم 4 تا گربه سیاه دورمو گرفتن در سایز های مختلف...از بزرگه خوشم میاد دستمو میبرم نازش کنم یهو دستمو گاز میگیره محکم هی دوستم میگه بزنش تا دهنشو باز کنه...میگم ولش کن همون چوب تو دستمو میکنمتو دهنش دستمو در میارم...بعد اون وسط نمیدونم چرابه جای امپول هاری رفتم امپول کزاز بزنم با دوستم که از خونه رفتیم بیرون تو راه دوتا بچه ببر مامانی دیدم...انقدر ناز بودن...یکیشون قلاده داشت یکیشون باز بود...قلاده اون یکی رو که باز کردم پریدن رو سرم هی باهام بازی میکردن کوچولو و نرم بودن و بامزه هی دوستم میگفت گازت میگرن ول کن میگفتم نه اینا کوچولو هستن بین ادما هم بزرگ شدن بلد نیستن گاز بگیرن...بعدم بیدار شدم
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۷/۰۵/۲۹
زیرزمینی

نظرات  (۷)

اره واسه ما زن ها عجیبه .... نمیتونیم رابطه ی جنسی رو مستقل از عواطفمون بدونیم . یعنی برایند حسمون به یه نفر باید خوب باشه تا بتونیم اغوشش رو بپذیریم ولی مرد ها اینطوری نیستن مسائل احساسیشون مستقل از مسائل جنسیشونه میتونن همونطور که از دست یه نفر ناراحتن .....
پاسخ:
من که نمیتونم همچین چیزیو درک کنم
خبب..

به نظر من شاید این مسئله مربوط به این باشه که تو رخت خواب و اینا با هم زوجین دعوا نکنن.. یعنی مثلا شاید رابطه خنثی باشه به هر دلیلی.. مثلا یه دعوایی بوده که خب برطرف شده.. دیگه نیان شب در موردش صحبت کنن که آره تو اونطوری گفتی و فلان شد و.. و اینکه شاید خانم ها با وجود کوچکترین مسائلی بخواهن تو روابط زناشوییشون تاثیر بدن.. و این روی مردا ممکنه تاثیر بدتر بگذاره.. در صورتی که اگر خانمها این کارو نکنن شاید کلا مسئله برطرف بشه و اون مرده هم بگذره و.. :)

یه جوری گفتین چنان میزنم لهش میکنم که یک لظحه فکر کردم با قهرمان مسابقات MMA بانوان رو به رو هستم.. :))

به خودتون تلقین نکنید لطفااا که آدم زندگی متاهلی نیستین.. کل زندگی بالا و پایین و سختی و دعوا و همه چی داره دیگه.. نباید که خودتون رو انقد محدود کنید.. :)

من فک میکردم فقط خودم خواب های عجیب و غریب و پر از داستان میبینم.. طوری که حسااابی تو خواب ذهنم مشغول میشه.. :) بعد از خواب بپرم.. میگم بدو ام سریع بخوابم که بقیشو ببینم.. :)) دم دمای صبح خواب دیدم یه جا داره پیشنهاد یه کار با حقوق بالاتر بهم میشه.. جالب بود.. :)) بقیه خوابم از شب تا صبح یادم نی.. :)

اون موقعی که گفتین بجای هاری رفتین کزاز بزنین.. باید رجوع کنید به اعمالتون که به کدوم مریض بخت برگشته ای آمپول اشتباه دااادین.. :))

شوخی بوداا.. :)
پاسخ:
خب مگه جاش مهمه که کجا دعوا کنن کجا نکنن؟ اونقدر خشن نیستم از نظر فیزیکی ولی خب بد عصبانی میشم و بدرفتاری میکنم من چیزیو به خودم تلقین نمیکنم ولی درطول زندگیم سعی کردم واقعیت های خودمو بپذیرم تا کمتر ازرده بشم اتفاقا سریع مریضامو مرور کردم ببینم اشتباهی چیزی ندادم دیدم نه
سلام خانم دکتر من پستای قبلیتون کامنت گذاشته بودم که خیلی زشتم هیچ کی بهم علاقه مند نمیشه خب تنهایی چطوری زندگی کنم از تنهایی بدم میاد واقعا از مجردی خسته شدم حتی به خودکشی فکر می کنم از همه بدتر حرف اطرافیانه شما حتما خانواده فهمیده ای دارین.ولی همه به من میگن ترشیده توی خونه مونده بدبخت
پاسخ:
سلام.نه نگران نباش به. منم میگن.ولی من گاهی حرص میخورم گاهیم نمیخورم.شما هم به دل نگیر.حرف بقیه رو پشت گوش بنداز.میدونم سخته ولی میتونی.شاید دلت شوهر نمیخواد بلکه یه تغییر میخواد
ببر ؟!!!
آیکن خاروندن ریش
پاسخ:
انقدر گوگولی بودن.بچه ببر بودن.چشه مگه
خانوم دکتر جون سلام عزیزم
منهم باهات موافقم و چون متاهلم به طور عملی تجربه کردم
تو این هفده سال وقتی ذره ای و اپسیلون از همسرم دلگیر باشم اصلا حتی اگر هم نخوام تو رابطه دخالت بدم اصلا خودبه خود بدنم به هیچ طریقی آمادگی پیدا نمی کنه.هرچی توی دلم به خودم میگم بابا بیخیال ولی بدنم نمی پذیره چون روحم رنجیده ولی از اونجاییکه ادمی هستم که هیچ وقت قهر نمی کنم و داد و بیداد هم ابدا و دعوا که اصلا...شوهرم معمولا هیچوقت متوجه نمیشه که دلگیرم ازش
بامزه اینکه بهت بگم گاهی که دلگیر میشم توی دلم باهاش قهر می کنم ولی ظاهرم عین همیشه هست و بعدش چندساعت یا چندروز بعد آشتی می کنم توی دلم ولی شوهرم اصلا متوجه نمیشه که قهر بودم و متوجه هم نمیشه آشتی کردم
منهم تعجب می کنم بعضی ها چطور روز دعوای شدید می کنند شب رابطه دارند؟!!
دوستم میگه ضرب المثل هست زن و شوهر روز سگ و گربه اند شب پیچ و مهره!!!!
برای من که پذیرفتنی نیست به هیچ وجه
خانوم دکتر شکسته نفسی نکن.من حتم دارم یکی از بهترین و ایده ال ترین دخترانی هستی که یه آقا می تونه آرزوی داشتنت رو داشته باشه

پاسخ:
سلام عزیزم.خوبه پس یه نفر اینجوریم پیدا شد چون من هرمتاهلی هم میشناختم اونجوری بود.منم با دوستم تو دلم قهر و اشتی میکردم با همخونم.ولی تاحالا نشده بایه پسر قهرواشتی کنم تو دلم ببینم چجوریه.من برعکس خیلی بد عصبانی و دلخور میشم ولی قهر نمیکنم. شمالطف داری به من
یادمه سال سوم دانشگاه با یکی از دوستانمون که تازه عروس بود بحث به قهر کردن زن و شوهر کشیده شد و من گفتم اگه من بودم اتاقمو جدا میکردم تا بفهمه! همون دوستم که تازه عروس بود گفت هیچ وقت این کارو نکن حتی تو رختخواب وقتی قهری پشتتم به شوهرت نکن !!! و من همچنان نمیتونم با این قضیه کنار بیام!
یادمه سال سوم دانشگاه با یکی از دوستانمون که تازه عروس بود بحث به قهر کردن زن و شوهر کشیده شد و من گفتم اگه من بودم اتاقمو جدا میکردم تا بفهمه! همون دوستم که تازه عروس بود گفت هیچ وقت این کارو نکن حتی تو رختخواب وقتی قهری پشتتم به شوهرت نکن !!! و من همچنان نمیتونم با این قضیه کنار بیام!
پاسخ:
نه به اون شوری شور نه یه این بی نمکی.ولی درکش برای منم سخته

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی