روزهای دکتر تمام وقت

حرف هایی از جنس دیوانگی

روزهای دکتر تمام وقت

حرف هایی از جنس دیوانگی

روزهای دکتر تمام وقت

یک عدد پزشک جوان...در تلاش برای ادم خوب بودن و دکتر خوبی بودن...تمام وقت چون تنها کاری که توی زندگیم کردم پزشک بودن بود...بافتنی میکنم...اشپزی میکنم...یه زمانی ساز میزدم ناشیانه...
این وبلاگ همیشه زندگی حقیقی نیست...گاهی مجازی گاهی خیالی...پس "من" نوشته ها همیشه این خانم دکتر تمام وقت نیست.
حالا این دکتر زیرزمینی کنار دندون موشیش خوشبختترینه

بایگانی

تهران گردی

شنبه, ۱۰ شهریور ۱۳۹۷، ۰۱:۴۳ ب.ظ
اخر هفته بخاطر کار اداری داداش مجبور شدیم بریم تهران و با وجودی که بخاطر خرج زیادش ترجیح میدادم من نرم ولی خب مجبور شدم منم برم.ما سهتا کارو حتما تهران میکنیم:خرید.رستوران گردی و تئاتر.خب این دفه خیلی علاقه ای به خرید نداشتیم چون با این وضع گرونی ادم ترجیح میده کمتر خرید کنه.رستوران هایی که دوست داشتیم بریم با دقت بیشتری انتخاب کردیم و البته دوتا تئاتر نسبتا گرون رفتیم...تئاتر چون توی شهرستان ها نیست تقریبا یه تجربه جدید و هیجان انگیزه همینطور رفتن به پردیس سینمایی.ولی باز تئاتر خاص تره.ریچارد رو دیدیم که خوب بود حرکاتی مثل باله خیلی داشت تو تالار وحدت و خلاصه کلی باحال بود و منو یاد باله دریاچه قو تو روسیه انداخت.شب بعد رفتیم زهرماری که جامون خیلی بد بود و تقریبا صورت بازیگرارو اصلا نمیدیدیم ولی خب خیلی خنده دار و تامل برانگیز بود.من منتقد تئاتر نیستم وفقط معمولا به داستانش دقت میکنم که خوشم میاد یا نه.دیدن تئاتر هایی با زمینه کمدی رو هم ترجیح میدم چون بدبختیه جامعه رو خودمون داریم میکشیم بسه دیگه سیاه ترشو نمیخواد ببینیم ولی این دفه تهران رفتن یه فرقی داشت.بالاخره تونستم یه دوست قدیمی رو بعد از سالها ببینم.چند سالی من یا اون به دلایلی ترجیح میدادیم همدیگه رو نبینیم ولی اولین دوستی بود که باهاش تونستم جور دیگه ای از دوستی ها رو تجربه کنم و با ادمی متفاوت از اطرافیانم دوستی کنم...ادمی فرا تر از حوزه تحصیل و رفتار و عقاید خودم.ادم ها وقتی با تفاوت های زیاد کنار هم قرار میگیرن از بیرون شاید خنده دار و از درون شاید حرص درار باشن ولی اگه باهم بسازن جذاب میشن.منم نمیفهمم چطور دوتا ادم متفاوت ممکنه با هم بسازن ولی خب گاهی میسازن. خب من اینجا اعلام میکنم یه ادم فوق ندید بدیدم و کلی ذوق میکنم وقتی با یکی قرار میذارم طرف مقابلم از قبل بهش فکر کرده باشه کجا بریم .تا میرسم بهم بگه بیا بریم فلان جا. دیدن یه دوست بعد از چند سال علاوه بر اینکه خب دلتنگی ها رو پاک میکنه و هیجان انگیزه ولی چیزی که خیلی نمود پیدا میکنه تفاوت هاست وتغییرات.کاری به طرف مقابل ندارم که چه تغییری میکنه ادم میفهمه توی تمام این سال ها چه تغییراتی خودش کرده... مثلا من فهمیدم چاقتر شدم و بی ریختتر.اروم تر و بیشتر رعایت حال طرف مقابل رو میکنم.از طرفی انعطاف ناپذیر تر و پیرتر...البته موهامم سفیدتر...یه چیز دیگه هم که فهمیدم انگار من خیلی اینجا غر داداش و خواهرمو میزنم.خب بذارین بگم من عاشق جفتشونم و هر اتفاقیم بیوفته هر چقدرم ازشون ناراحت باشم هیچوقت کنارشون نمیذارم.غصه ناراحتیشون میخورم باشادیشون شادتر میشم با غمشون عمگین ولی خب وقتی از دستشون حرص میخورم و عصبانی میشم نیام اینجا بگم؟؟؟خب نمیتونم میگم.ولی دوسشونم دارم ولی انعطاف ناپذیریه خیلی به نظرم نمود داشت.ادم سنش که میره بالا انگار شرایطو و چیزایی که نمیتونه تغییر بده رو میپذیره ولی از طرفی حاضر نیست توی رفتار خودش تغییری ایجاد کنه و غر غرو میشه...من خیلی سعی کردم ادم غرغرویی نباشم ولی انگار شدم...انگار باید بیشتر تلاش کنم وتفاوت ها...تفاوت ها شاید رابطه ها و دوستی ها رو از بین نبره ولی حرص دوطرف رو حتما در میاره...مثلا چاق و لاغر...کوتاه و بلند...تمییز و کثیف...مودب و بی ادب...عصا قورت داده و اویزون...ولی خدایی گاهی خنده دار میشه گاهیم جالب...مثلاما دوتا همکلاسی داشتیم که ازدواج کردن ...دختره یه شاگرد اول خشک عصا قورت داده واز دماغ فیل افتاده...پسره یه ادمی که با همه میجوشید و خوش و بش میکرد کوتاهتر و چاق تر دختره و شاگرد اخر...وقتی خبر ازدواج این دوتا پخش شد همه شاخ دراوردن که چه زوج مسخره ای واینا حتما به مشکل میخورن ولی چند سال بعد که دیدیمشون.پسره هم قبول شد تخصص و دختره ارایش کرده و خندون بود و اون صورت ماسکه و بی روحش دراومده بود از اون حالت.وانگار روح زندگی جدیدی توی هردو دمیده بود و چقدررررر باهم خوب بودن...و رمز این کنار هم بودن خوب ادمای متفاوتو من که نمیفهمم و خدا فقط میدونه(میدونم این پاراگراف هیچ ربطی به بقیه متن نداشت ولی مدتیه تو فکرم بوده و نمیدونستم کجا بنویسمش) یکی دیگه از چیزایی که تو این دیدار فهمیدم اینه که من چقدر بی ادب شدم تو این سالها...چقدر زیاد ولنگار حرف میزنم و فحش میدم و غیره...ولی واقعا از نظر من فحش دادن استرس زندگیو کم میکنه هرچی ابدار ترم بهترم.اصلا من و دوستام تو گروه دوستانمون صبح و با فحش های ناموسی ,پزشکی نژادپرستانه و غیره توی گروهمون شروع میکنه و انقدررررر همدردی که تو فحش دادن به کسی یا چیزی که اعصاب یکیمون رو خرد کرده مفید واقع میشه که حد نداره و از نظر من فحش دادن یه کار کاملا مفید محسوب میشه من میگم ادم دوستای خوبو برا هم نگه داره حتی اگه باهم فرق داشته باشن نسازن و گاهی دعوا کنن قهر کنن از دست هم حرص بخورن یا کنار هم خنده دار به نظر بیان...دوست روح ادمو تازه میکنه...و خدا شر منو از دست اون دوستایی که تحملمو ندارن کم کنه... پی نوشت:تمام این متنو با یه خنده گنده و طنز بخونید من چون باگوشی مینویسم نمیتونم استیکر خنده بذارم پینوشت 2:تهران باوجودی که خیلی جمعیت زیادی داره و من ادمای کمیو اونجا میشناسم ولی یه خاصیت عجیب داره من هربار تهران میرم حتما یکی که میشناسم رو تو خیابون خیلی اتفاقی میبینم پی نوشت 3:تهران یه باقلوا لبنانی فروشی داره ته گاندی به اسم روشه.اشپزش لبنانیه.حتی اگه شیرینی یا باقلوا هم دوس ندارین حتما برید و اینو امتحان کنید.انقدر خوشمزه است که با روان ادم بازی میکنه و تازه میفهمین باقلوا یعنی چی.اگه تهران میرید حتما برید و اینجا رو امتحان کنید.من تقریبا از سال 83 هروقت برم تهران و بتونم حتما میرم اینجا و باقلوا میخرم
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۷/۰۶/۱۰
زیرزمینی

نظرات  (۸)

سلام
خب عزیزم همه مون به مرور غرغرو میشیم.طبیعیه
ولی من شوهرم خیلی از من غرغروتره به خدا
من از قدیم پرحرف و وراج بودم.بدتر هم شدم.خدا به داد دوستام برسه که بیشتر با من هستند
جالبه پسرم عین خودم شده نه مثل باباش.باباش کم حرفه ولی غرغرو.پسرم وراجه عین خودم ولی خوش صحبت و شیرین(نمی دونم به کی رفته شیرین شده)
من از دیدن دوستام همیشه لذت می برم چه اونایی که مرتب می بینم چه اونی که بعد از ۲۱ سال (دوست دوران خوابگاه و دانشجویی)دیدمش و از هولم از دور که دیدمش ۱۰ یا ۱۵ تا پله یا بیشتر رو غلتیدم افتادم پایین.هنوز بعد از یک سال ساق پام خوب نشده.
یه همچین موجود جوگیری هستم من
حالا ببین کی ندید بدیدتره؟؟
پاسخ:
سلام.من که عاشق این ندید بدید بازی هام.اصلا ادم باید گاهی از ذوقش یه بلایی سر خودش بیاره.من کلا میگم مردها غرغروترن.مخصوصا پیرمردا.منم دیدار دوستان همیشه روحمو تازه میکنه.ولی باید یه کاری کنیم تاجایی که میشه کمتر غرغرو باشیم
واقعا چرا اینطوریه ؟! من خودم بشخصه تا سن بیست و پنج سالگی خیلی از فحش هارو معانیشو نمیدونستم و اصلن بلد نبودم ولی الان چند سالی هست که فحش دادنم ملس شده و گاهی اوقات خودمم تعجب میکنم !
پاسخ:
بنظر من که لازمه اصلا.البته خب نه هرجایی و با هر کسی
۱۱ شهریور ۹۷ ، ۱۵:۰۶ واگویه که قبلا وبلاگ داشته
سلام
در مورد بد و بیراه گفتن، احیانا کسی از اطرافیان به هنگام عصبانیت و یا .. همچین رفتاری ازشون سر نزده؟
تو خونه ما
بابا م چه حالش خوب باشه و چه نه
کلا بد دهنی میکنه و یه سری فحش های بی مجوز پخش میده که دوست داری گوشهات گیری
به نظرم بد دهنی خوب نیست(جک گفتم)
در مورد ازدواجی که تو متن پست گفتید
در همه این تغییرات مثبت شکل نمی گیره
گاهی یه سری با ازدواج دچار رکود میشن که اون هم به خاطر نوع نگاه شون و نوع انتخابشون بوده
سلام خانم دکتر
پاسخ:
سلام.خب نه اونجوری که شما گفتین واقعا ازار دهنده اس مخصوصا اگه ادم خودش و جدی مورد فحش قرار بگیزه.ولی خب مثلا بگی فلان و فلان که دلار گرونه که مریصا بدن که بهداشت حقوق نمیده اشکالی نداره که درمورد ازدواجم درست میگی و این دونفرم به شدت تغییرات مثبت داشتن البته خب ما ظاهرو میدیدم و مسلما توی زندگیشون نبودیم ولی خب ظاهرشونم کلی تغییر کرده بود
آقا منم از وقتی اومدم طرح استرس و فشارم رو با فحش دادن پشت سرشون تخلیه می کنم :-)))
پاسخ:
اصلا خیلیم خوبه.ما از اینترنی شروع کردیم
خیلییی خوب بوددد.
با کاهش استرس به شکل کلامی از طریقی که فرمودین کاملااا موافقم!!!
تهران عالیست از هر جهت .‌.
من بهترین دوستم کاملا باهام متفاوته و بعد از شش سال که با همیم داریم شبیه همدیگه میشیم , خیلی قشنگه
شخصا از اینکه همه ی ادمای اطرافم شبیهم باشن خوشم نمیاد
پاسخ:
ادم با ادمای مشابه ارامش بیشتری داره ولی خب ادمای متفاوت یه چالشه که زندگیو از یکنواختی درمیاره
سلام

دوستتون سنگ محک ترازوئه یا آینه زمان؟!!!
پ.ن2: دنیا خیلی کوچیکه
پ.ن 3:حیف که نمیشه وگرنه قطعا امتحان میکردم
پاسخ:
سلام. اولیو اصلا نفهمیدم یعنی چی پ.ن2:چرا فقط تهران کوچیکه؟چرا شهر زادگاه و شهر غریب کوچیک نیستن؟ پ.ن3:چرا نمیشه خب امتحان کن

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی