روزهای دکتر تمام وقت

حرف هایی از جنس دیوانگی

روزهای دکتر تمام وقت

حرف هایی از جنس دیوانگی

روزهای دکتر تمام وقت

یک عدد پزشک جوان...در تلاش برای ادم خوب بودن و دکتر خوبی بودن...تمام وقت چون تنها کاری که توی زندگیم کردم پزشک بودن بود...بافتنی میکنم...اشپزی میکنم...یه زمانی ساز میزدم ناشیانه...
این وبلاگ همیشه زندگی حقیقی نیست...گاهی مجازی گاهی خیالی...پس "من" نوشته ها همیشه این خانم دکتر تمام وقت نیست.
حالا این دکتر زیرزمینی کنار دندون موشیش خوشبختترینه

بایگانی

رمانتیک

يكشنبه, ۱۱ شهریور ۱۳۹۷، ۰۷:۵۱ ب.ظ
همه ادم ها لحظه هایی توی زندگیشون دارن که شاید همون موقع خیلی رمانتیک و جذاب به نظر نیاد ولی بعدها حتما این لحظات رمانتیکن... توی این سالها همیشه تو مسیر رفت و برگشتم به شهر غریب ادمهای زیادی رو میدیدم.و اتوبوس همیشه منبع هیجاناته که یکیشو اینجا تعریف میکنم... یه مدت توی تمام مسیر های رفت و برگشتم توی صندلی مجاورم یه اقایی مینشست که همهمعیار های زیبایی منو داشت...قد بلند.چاق.دستاش پر انگشتر.پوست سفید.چشمای یکم روشن و موهای بلند لخت مشکی...والبته ظاهر خیلی مذهبی...انقدر این ادم برای من جذاب بود که تمام مدت داشتم تو اینه دیدیشم میزدم و یه دوساعتی که گذشت پیش خودم گفتم بابا بیخیال پسر به این خوشگلی به من چه اخه...پتو رو کشیدم سرم و خوابیدم... از طریقه اشنایی و بقیه اتفاقات میگذرم و میرسم به روزی که نشسته بودیم روبروی هم و به رسم شهر غریب داشت حرفشو بهم میزد و حالا که من خودش و خونوادشو میشناختم خیلی قاطع گفتم نه باورتون میشه مرد گنده جلوی اون همه ادم زد زیر گریه...مرد گنده گوله گوله اشک میریخت...اون لحظه من خیلی هول کردم که خاک برسرم چی شد و...هی میگفتم بیخیال بابا گریه نداره که...اصلا نمیدونستم چجوری جمعش کنم...میز بغلی که خانم و اقای جوونی بودن مات و مبهوت به ما نگاه میکردن یه دفه یاد اون روز افتادم...شاید اگه اونموقع انقدر سخت نمیگرفتم صحنه کر کر خنده ای بود برای خودش...یا حداقل میتونستم رمانتیک برخورد کنم...ولی دیدین گاهی ادم دوست داشتن یکی رو با وجودی که همه نشونه های مثبت رو داره ولی نمیتونه باور کنه...منم اون موقع اون ادم هر کاری میکرد تو کتم نمیرفت پسر به این خوشگلی منت منو بکشه...هرچند بعدها با گانگستر بازی خودشو نشون دوتا دوستم دادم و هردو معتقد بودن که اصلا هم خوشگل نیس و من میگفتم انقدر برای من خوشگله که نمیتونم تو چشماش نگاه کنم چون ممکنه بپرم و ماچ کنم یا حداقل دستمو بکنم تو موهای خوشگلش... خدایی الان که فکرشو میکنم چه کرکر خنده ای بوده پارسال همین موقع ها عروسیش دعوت بودم...نشد برم و بعدها عکساشو دیدم...موهاشو کوتاه کرده بود و انگشتر دستش نبود کت و شلوارشم براش گشاد بود و خلاصه تو لباس دامادی که باید خوشگل تر میبود اصلا نبود...ولی نگم عروس چقدر خوشگل و خوش هیکل بود...انقدر که از حرص مردم...الانم روحم داره اینا رو مینویسه... پی نوشت:با دید طنز بخونید پی نوشت:حرفای متن قبلی واسه خودم پر از هیجان بود انقدر که تمام مدت بهش فکر میکردم تا نوشتمش و فکر میکردم خیلی کامنت بگیرم ولی انگار از نظر بقیه جالب نبود.کلا من همیشه احساسم به نوشته هام برعکس میشه
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۷/۰۶/۱۱
زیرزمینی

نظرات  (۱۰)

ببین کلا زییایی نسبی ِ و کاملا سلیقه ای
اینایی که گفتی از نظر من ملاک زییایی نبودولی با تمام وجود می فهمم چی میگی اونجایی که گفتی نمیتونی تو چشماش نگاه کنی می پری تو بغلش ....

ملاک زیبایی من مثلا کم مویی رو واسه مرد نمی پسندم .
حالا عجیب تر واسه این که بدونی ملاک ها چقدر متعیره و چیزی که یکی عاشقشه واسه یکی ممکنه نفرت انگیز بشه : من عاشق موی سینه ی کسی هستم که دوستش دارم . جلوی لباسش سمت گردن به جای دکمه ,زیب می خوره (در حد 15_20 سانت) زیپ لباسشو تا بالا می کشه اما یه مثلث برعکس کوچولو از موهای سینه اش پیداست (مثلث برعکس شکل علامت حق تقدم) . من چند ماهه این بشررو میبینم هنوزم دلم ضعف میره چشمم میخوره به موهای سینه اش که از یقه اش زده بیرون , انقدر که دلم میخواد با تمام وجود بغلش کنم و لبم رو بکشم روی گردنش و سرمو بذارم روی سینه اش بوسه بارونش کنم و گازش بگیرم ! زجر می کشم هفته ای چند ده ساعت می بینمش و نمیتونم کارایی که دلم میخواد رو انجام بدم !! حتی الان هم دارم اینا رو می نویسم دلم غش میره

تو اولین و تنها کسی هستی که این راز رو باهات در میون گذاشتم از علایقم ! نمیدونم چرا شاید چون حس می کنم حس مشابه زیادداریم

پ.ن : این کامنت عمومیه :))
پاسخ:
من کار ندارم دیگه کامنتت غیر اخلاقیه و مشکل جن.سی داره من فیلتر بشم تقصیر توه خنده
سلام عزیزم
یه کم که خنده هات تموم شد و روحت ه برگشت تو جسمت من به شدت مشتاق طریقه آشنایی و بقیه اتفاقاتی هستم که ازش گذشتی ناگهان رفتی سر اصل مطلب
دست پر از انگشتر از کی تا حالا زیبایی محسوب میشه؟
یه امر دیگه هم دارم
اون گانگستر بازی که باون وسیله به دوستات نشونش دادی هم حتما باحاله برامون بنویس
واقعا دیگه امری ندارم
پاسخ:
سلام.اخه ادم مهمی نبود که بخوام از بقیه چیزاش بنویسم.حالا حتما از بقیه اتفاقاتش توی داستانام استفاده میکنم.شایدم قبلا درموردش نوشته باشم یادم نیس.چون داستان مال خیلی سال پیشه.عاقا من دست پر انگشتر دوووووس دارم
آهان
کامنت قبلی هم من بودم.
خانم دکتر خداروشکر نسبت به چند ماه پیش وضعیت روحی بهتری دارید
قد بلند و چاق!!!!
در موقعیت های مشابه کمی بیشتر رمانتیک باشید
پاسخ:
سعی میکنم چیزای خوبو انتشار بدم چیزای بدو چرک نویس نگه دارم بنظرم ادم باید دوست داشتن یکیو باور کنه تا بتونه رمانتیک باشه
اره تایید کن :)) مساله ای نیست
خوب همین که ادمی که اولین بار به نظرت خوشگل اومده سر راهت قرار گرفته و کار به پیشنهاد و ...کشیده شده خودش یه منبع عالیه آدرنالینه!!! حالا کاری به نتیجه نهایی ندارم ولی معمولا این قبیل خاطرات طعم یخ در بهشت میدن:))
پاسخ:
بله دقیقا
خانم دکتر این که قبلا ظاهر این اقا تا این حد برای شما جذاب بوده و اگر بقیه ویژگی های ان اقا قابل قبول بوده،به نظرم دنبال باور کردن دوست داشتن طرف مقابل ،بهونه و از دست دادن کیس های خوبه.

خداروشکر ما رازهای مربوط به خانم دکتر مالاکیتی را ندیدیم و همچنان بین شما و ایشان مشترک خواهد ماند
واقعیتش توصیفات شما و خانم دکتر مالاکیتی از انچه که در اقایون میتونه برای هرخانمی جذاب باشه برای من غافل گیرکننده و جالب بود.حتما معیارهای اقایان هم متفاوت است. اینکه شما و خانم دکتر مالاکیتی جسارت گفتن این موارد را که معمولا برای خانمها تابو است را داشته اید به نظرم قابل احترامه.
پاسخ:
خب یکی از دلایل علاقمند شدن ادم ها به هم شباهت هاشونه مسلما نه تفاوت هاشون و اینکه ظاهر زیبای یه مرد انقدر برای من ترسناکه که مسلما اگه احساس کنم مردی از من خیلی زیباتره یا اصلا انتخابش نمیکنم یا کلی ترس. و دلهره همیشه همراهم خواهد بود
اوووف حسودیم شد , لامذهبا بعد از شنیدن جواب نه ماها درجا بختشون بازم میشه , باید یه شرکت جواب نه از ما باز شدن بخت شما باز کنیم
پاسخ:
وای اصلا دیدی؟؟؟من که مطمینم عروس خوش قدمم
هم پست شما رو خوندم هم دو سه تا کامنت و فهمیدم چقققققدر ما ادمها سلایق متفاوتی داریم :))
مثلا اصصصلا درک نمیکنم چطور دست پر انگشتر واسه مرد یا موی بدنشون میتونه جذاب باشه!
انگشتر رو شاید بتونم تحمل کنم اما با مو حتی موی خودم حالم بد میشه :)))
واقعا نمیشه در مورد ظاهر نظر داد.چون هرکسی یه مدلی بهش نگاه میکنه و چقدر جالبه این موضوع واسم
پاسخ:
نمیدونم به نظر من که دست پر انگشتر باحاله.منظورم طلا نیس.منظورم عقیق و فیروزه و از این سنگاس
عجججب... زمان ب ادم نشون میده چه حس هایی رومانتیک بوده چ حس های نه.. ولی نگارشت خنده دار بود.
پاسخ:
اگه یکم سخت نگیریم خیلی جاها رمانتیکه

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی