روزهای دکتر تمام وقت

حرف هایی از جنس دیوانگی

روزهای دکتر تمام وقت

حرف هایی از جنس دیوانگی

روزهای دکتر تمام وقت

یک عدد پزشک جوان...در تلاش برای ادم خوب بودن و دکتر خوبی بودن...تمام وقت چون تنها کاری که توی زندگیم کردم پزشک بودن بود...بافتنی میکنم...اشپزی میکنم...یه زمانی ساز میزدم ناشیانه...
این وبلاگ همیشه زندگی حقیقی نیست...گاهی مجازی گاهی خیالی...پس "من" نوشته ها همیشه این خانم دکتر تمام وقت نیست.
حالا این دکتر زیرزمینی کنار دندون موشیش خوشبختترینه

بایگانی

مست و مستانه

شنبه, ۷ مهر ۱۳۹۷، ۰۵:۰۱ ب.ظ

هنوز از در وارد نشده بود کامل...که پریدم و دستامو دور کمرش حلقه کردم و سرمو تو سینش فشار دادم...صدای اخش بلند شده. بود که مبهوت پرسید چی شده؟

گفتم هیچی

گفتمدختر سکته ام دادی چی شده

گفتم قبلنا که بغلت میکردم نمیپرسیدی چی شده

قاه قاه زد زیر خنده و گفت...عمه من بود میگفت میخوام محکم و مستقل باشم

گفتم نمیمیری بغلم کنی و بگی دوست دارم که

بازم خندید و گفت نمیگم چند ماه ولی حداقل یه ماه صبر میکردی

صدای خر خری از خودم دراوردم ...وبیشتر سرمو فرو دادم تو سینش

گفت باشه حداقل بیا بشینیم من خستم

ولش نکردم و باهم نشستیم...محکم فشارم داد و گفت...چقدر خوبه انقدر یکی ادمو بغل کنه...

هوز داشت میخندید...ولش کردم و گفتم چایی میخوری...

گفت نه همین بغل خوبه بعدشم قهوه

بلند شدم قهوه درست کنم دوتا...گفت کجا رفتی

گفتم عمه تو بود میگفت میخواد محکم و مستقل باشه؟

خندید و گفت به عمه من چکار داری؟

گفتم خوشبحالت که همیشه انقدر اروم و خونسردی...من عین احمقا همیشه و همه جا کم میارم

گفت نمیدونم چی بگم...نظر خودت چیه

گفتم نظرخودم اینه که قرصامو بخورم و انقدر چرت و پرت نگم

گفت...منم موافقم...البته با حشیش ماری جوانا اکس هم موافقم

گفتم اتفاقا منم با ا.ل.ک.ل موفقم

گفت خب خدا رو شکر اونو هنوز داریم...قهوه نذار تا بیار

بلند شد و دوتا پ.ی.ک و بطری و یه چیپس اورد...ریخت...گفت به سلامتی چرت و پرت گویی...گفتم سلامتی و تا ته سر کشیدم....

گفت انگار عمه من بود معده درد داشت...چیپس گذاشتم تو دهانم و بعدیو ریختم و گفتم نه فقط میخوام تاثیر قرصارو چند برابر کنم...دومی هم خوردم و تمام گلو و معدم سوخت و درد عذاب اوری اضافه کرد...نشستم کنارش و خزیدم زیر بغلش

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۹۷/۰۷/۰۷
زیرزمینی

نظرات  (۱)

نمیدونم چرا وقتی این پستتو میخوندم ناخودآگاه اهنگ دامنکشان علی زند وکیلی میومد تو ذهنم ! 
پاسخ:
گوشش میکنم حتما

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی