روزهای دکتر تمام وقت

حرف هایی از جنس دیوانگی

روزهای دکتر تمام وقت

حرف هایی از جنس دیوانگی

روزهای دکتر تمام وقت

یک عدد پزشک جوان...در تلاش برای ادم خوب بودن و دکتر خوبی بودن...تمام وقت چون تنها کاری که توی زندگیم کردم پزشک بودن بود...بافتنی میکنم...اشپزی میکنم...یه زمانی ساز میزدم ناشیانه...
این وبلاگ همیشه زندگی حقیقی نیست...گاهی مجازی گاهی خیالی...پس "من" نوشته ها همیشه این خانم دکتر تمام وقت نیست.
حالا این دکتر زیرزمینی کنار دندون موشیش خوشبختترینه

بایگانی

سوال

جمعه, ۲ آذر ۱۳۹۷، ۰۶:۰۸ ب.ظ

چجوری وقتی برای چیزی تلاش میکنید و بهش نمیرسید میپذیرید که نداشته باشیدش؟مثلا قسمت بوده یا هرچی.خیلی کمک نیاز دارم

حتی اگه نظری هم ندارید.خوشحال میشم بگید چیزی به ذهنتون نمیرسه.یا نظرتون رو بگید

مثلا شما یه لامبورگینی میخواید ولی هرچی پولاتونو جمع کردید نتونستید بخرید حالا هم کارخونه دیگه تولید نمیکنه و همه مدلا از دنیا جمع شده....یا مثلا فقط یه جای خیلی دور هست که فقطم همونجا میشه استفاده کرد و نمیشه به شهر زندگی شما اوردش...چجوری با خودتون کنار میاید؟

موافقین ۴ مخالفین ۰ ۹۷/۰۹/۰۲
زیرزمینی

نظرات  (۲۷)

خب اگه نتونم بخرم اجاره میکنم تا دو سه ساعتی حالشو ببرم 😊 در مورد دومی اگه مکان هستش سرچ میکنم ببینم جایی هست شبیه به اون مکان که بتونم جایگزینش کنم ! در مورد آرزوهای خودم اغلب از سر تنبلی بهشون نرسیدم که اگه کمی تلاش میکردم مطمئنا بهشون رسیده بودم !
پاسخ:
الگه تلاش کردیو نشد چی؟
وَعَسَىٰ أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئًا وَهُوَ خَیْرٌ لَکُمْ ۖ وَعَسَىٰ أَنْ تُحِبُّوا شَیْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَکُمْ ۗ وَاللَّهُ یَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ ...
خب این یه کم کلیشه ایه البته ولی خب برای من بعد مدتها ثابت شده ... البته نه این که بخوام همه چیز رو تعمیم بدم بهش ، در کل...
پاسخ:
متاسفانه خیلی اعتقادم به خدا و عدلش و خلاصه قسمته و خیر و اینا از دست دادم.ولی مرسی که جواب دادی
۰۲ آذر ۹۷ ، ۱۹:۲۵ کرگدنِ بنفش
یه پورش میخرم ؛) 
پاسخ:
اگه زورت به موتور گازی هم نرسه چی؟
خب اونموقع با همون چیزهایی که دارم سر میکنم و خودمو یه جوری قانع میکنم که شاید قسمتم نبوده و اگه تو اون مسیر میرفتم شاید اونچیزی که میخواستم و فکرشو میکردم میشه , نمیشد! 
پاسخ:
خب همین قانع کردن خودتو توضیح بده با رسم شکل.دونمره😂😂😂
به قول سعدی 
گویند بکوش تا بیابی 
می کوشم و بخت یاورم نیست 
بالاخره باید حقیقت رو پذیرفت با نپذیرفتنش خودمون رو گول بزنیم که چی ؟ من سعی میکنم با واقعیت کنار بیام و دست کم نگاهم رو عوض کنم 
اما در مورد مثالی که زدی 
خب مثلا لامبورگینی چی کار می‌کنه ؟ اونم یه ماشینه که کارش حمل و نقله . حالا هر چقدر هم مدلش و اینا بالا باشه هدف نهاییش حمل و نقله . فکر کنم میتونیم وسیله رو عوض کنیم ولی هدفمون همون باشه😊
پاسخ:
خب اگه حتی بلیط اتوبوس هم نداشته باشی چی؟
من میخوام بدونم همون کنار اومدنه چجوریه
اگه بلیط اتوبوس هم نباشه پیاده روی میکنم:دی 😅
پاسخ:
خب چجوری خودتو قانع میکنی که خوشحال پیاده رویتو کنی؟
خب راستش میخوام بهت بگم اگر تو دنیا چیزی هست که تو رو به تلاش وادار می کنه حتی اگر بدونی بهش نمیرسی , بازم ادم خوشبختی هستی چون این نشون میده به جز زنده بودن , زندگی هم می کنی !!! 

من مدت هاست دیگه نه چیزی برام مهمه نه برای بدست اوردن چیزی تلاش می کنم در واقع هیچ چیزی حتی با شرط رسیدن به هدف ,برام جالب نیست چون تجربه ثابت کرده به هر چیزی هم که رسیدم اون خوشحالی که مد نظرم بوده همراهش نیومده و هدف های ما صرفا سرگرمی هستن و اگر به تمام خواسته های امروزمون سال دیگه برسیم بازم سال دیگه خوشحال نیستیم چون هزاران نداشته ی دیگه تو ذهنمون رژه میرن که رسیدن بهش حریصمون می کنه و لذت داشته های امروزمون رو میگیره 
پاسخ:
اره اینم هست.ولی یه جایی باید به یه چیزی که داریم افتخار کنیم یا نداشتنشو بپذیریم
۰۲ آذر ۹۷ ، ۲۲:۲۷ کرگدنِ بنفش
اینی ک شما نوشتی این مفهوم رو میرسونه که توانایی خرید لامبورگینی هست ولی دیگه لامبورگینیه نیست :) 
پاسخ:
اره مثلا هیچ جوری دردسترس نیس ولی تواناییشم نیس دیگه
سلام خانوم دکتر دوست داشتنی و قشنگم
من چون از اول قانع بارمون اوردن .اونقدر که حداقل ها رو فکر می کردیم همش باید خدارو شکر کنیم و واقعا هم شکر می کردیم واقعا و واقعا هیچوقت نشده نپذیرم.اصلا ارزوی بزرگ نداشتم.خیلی هم راحت بودم.هیچوقت هم مغز اقتصادی نداشتم که برنامه ریزی و تلاش کنم.کلا خنگول بودم و راحت بودم‌.هیچوقت بیشتر از همین که هستم ارزو نداشتم.همیشه بیشتر از ۹۰ درصد راضی بودم.و فکر می کنم همین رضایت خیلی مهم هست.منظورم رضایت مالی هست.سعی می کنیم نیکان رو هم همینجور بار بیاریم اما قطعا نمیشه.چون پادشاه  ماست.ولی سعی می کنیم دیگه
پاسخ:
سلام عزیزم.میدونی شاید روزی که بودن یه قدرت والا یه چیزی که صاحب همه امور هست از دستم در رفت انقدر پذیرش همه چی برام سخت شد...البته خدارو شکر میکنم ولی یه جورایی باهاش سر جنگ هم دارم
سلام خانوم دکتر دوست داشتنی و قشنگم
من چون از اول قانع بارمون اوردن .اونقدر که حداقل ها رو فکر می کردیم همش باید خدارو شکر کنیم و واقعا هم شکر می کردیم واقعا و واقعا هیچوقت نشده نپذیرم.اصلا ارزوی بزرگ نداشتم.خیلی هم راحت بودم.هیچوقت هم مغز اقتصادی نداشتم که برنامه ریزی و تلاش کنم.کلا خنگول بودم و راحت بودم‌.هیچوقت بیشتر از همین که هستم ارزو نداشتم.همیشه بیشتر از ۹۰ درصد راضی بودم.و فکر می کنم همین رضایت خیلی مهم هست.منظورم رضایت مالی هست.سعی می کنیم نیکان رو هم همینجور بار بیاریم اما قطعا نمیشه.چون پادشاه  ماست.ولی سعی می کنیم دیگه
اولش خیلی فکر میکنی که چرا هر چی پیش میری به موفقیتی دست پیدا نمیکنی !🙎⬅بعدش انگاری که تو دوراهی گیر کرده باشی و نتونی مسیرتو انتخاب کنی دچار افسردگی میشی 🙍⬅مرحله ی بعد میزنی تو سرت که خااااک حتما حکمتی توش بوده که اونی که میخواستی نشده 🙆⬅بعد اون مرحله خودتو بایه سری حرفهای روانشناسی و روانشناختی خر میکنی که ببین قسمت نیست بیخیال شو دیگه بابا 🐂( شکل خر تو استیکرها موجود نبود ) !⬅ در این مواقع به حرف شیطان هم گوش نکن که میاد میگه میشه چون اگه میخواست بشه تا الان شده بود خودتو گول نزن 😈😈⬅ این وسطا هم برای رفع افسردگی به دکتری دوا درمونی میتونی پناه ببری 💊💉اما توصیه ی من اینه که اینکارو نکن نمیشه به دکتر جماعت هم اعتماد کرد 😀⬅بهتره خودتو با خرید درمانی 👜👝👢و رفتن به ارایشگاه جهت انجام مانیکور و پدیکور مشغول کنی 💅💇 گوش کردن آهنگ هم بی تاثیر نیست 🎤🎧 ⬅تو این مدت هم سعی کن به روش های دیگه ای که میتونه جایگزین هدف اولیه ات بشه و تورو راضی نگه داره فکر کنی 💁 بلکم به نتیجه ای رسیدی نرسیدی هم مهم نیست مهم اینه که بتونی خودتو راضی نگه داری که تمام تلاشتو کردی و همه ی راه های رفته رو رفتی 🚶🏃
ببخشید خانم دو نمره ی منو بدین برم اندازه یه پست براتون نظر گذاشتم تازه اونم با رسم شکل😎 

پاسخ:
خیلی خیلی عالی بود...ممنونم که نظرتو گفتی و برام توضیح دادی...انگار طرز فکرمون خیلی شبیهه چون خیلی موثر واقع شد.دونمره کمه 20 باید داد به این کامنتت
سلام اون حرف دکتر شیری که میگه همه بازی دست شما نیست
. واقعا ارامش میده.اونجایی که میگه به خودت بیا همه تلاشت رو بکن ولی تمام بازی دست تو نیست.به من ارامش داد واقعا هم همینه همه بازی دست ما نیست حقیقته

پاسخ:
سلام اره همه بازی دست ما نیست ولی کنار اومدن با بی عدالتی ها سخته.ولی باید بتونم.درسته همه بازی دست ما نیست
دکتر شیری کیه؟
یک  روان شناسه البته پزشکه ولی بعد وارد روان شناسی شده.یک کانال داره اینستا داره و سی دی های اموزشی من که از حرف زدنش و گوش نیوش هاش خوشم میاد
پاسخ:
مرسی که معرفی کردی عضو کانالش شدم
۰۳ آذر ۹۷ ، ۱۴:۰۵ معلوم الحال
حقیقتا من عادت کردم به نرسیدن به آرزوهام :)  
طبق معمول یه تف میندازم کف زمین و میگم اینم قسمت ما نبود. بریم دنبال هدف بعدی ...
پاسخ:
اتفاقا من درباره تو برعکس فکر میکنم.با فکر کردن درباره چیزایی که نداشتیشون همیشه داری بار تلخشو به دوش میکشی و این بدتره
باید بپذیری که همیشه اون چیزی که میخوای نمیشه
سعی کن در لحظه زندگی کنی و حسرت گذشته رو نخوری و استرس آینده رو نداشته باشی امااااااااااا همیشه مطمئن باش که به خواستت میرسی.
اونقدر تلاش کن که تمام دنیا از رو برن
پاسخ:
گاهی که دنیا از رو نمیره چجوری قبولش کنم که نداشتن جزیی از زندگی یا قسمتم بوده؟
باید بپذیری که همیشه اون چیزی که میخوای نمیشه
سعی کن در لحظه زندگی کنی و حسرت گذشته رو نخوری و استرس آینده رو نداشته باشی امااااااااااا همیشه مطمئن باش که به خواستت میرسی.
اونقدر تلاش کن که تمام دنیا از رو برن
سلام

شما یک شی رو مثال زدی، من میگم یک شخص یا یک برهه از زندگی، دقیقا منظورم زمانه، که به هیچ شکل نمیتونی دیگه بهش دست پیدا کنی، پذیرفتن به نظر من یه واژه نسبیه، نمیشه کاملا پذیرفت، شاید بشه تا حدی با بعضی رویدادها کنار اومد، چون نه اون رویداد قابل حذفه نه قابل هضم، کنار اومدن هر کسی هم متفاوته، مثلا یکی خودش رو میکشه تا کنار بیاد که در واقع از دید بقیه کنار نیومده! و یا یکی میره سراغ یه اتفاق مشابه یا بهتر! و ... کنار اومدن برای من مصداق این بیت از جناب حافظه: گویند سنگ لعل شود در مقام صبر، آری شود، ولیک به خون جگر شود، قسمت بوده و مصلحت اینه که نشه و اینها هم دلخوش کنکی بیش نیست، عدالت هم با تولد بشر برای همیشه از بین رفته، رسیدن یا نرسیدن، داشتن یا نداشتن، تمامش صرفا به تلاش آدم بستگی نداره و در نهایت اگر مسیری هست و در ذهن به نظر درسته باید رفت حتی اگر در آینده مشخص بشه درست نبوده، به قول حضرت سعدی: به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل، وگر مراد نیابم به قدر وسع بکوشم 
پاسخ:
سلام.مثال زدم که کسی نیاد بگه تو باید تلاش کنی تا بشه.میدونی.خب تو خیلی ارومتر و صبور تر از منی.بنظرم خیلی راحتتر از من با زندگی کنار میای.حتی گاهی حس میکنم هیچی نمیتونه نگرانت کنه.ولی من بلدم از دست تمام دنیا بنالم.صبرم کمه.توانم برای نرسیدن ها خیلی کمه.سال به سال که میگذره بیشتر از اینکه قوی تر بشم بیشتر حس میکنم زندگی سخته و من با سختیش نمیتونم کنار بیام و میخوام بقیه بار سختی های زندگی منو به دوش بکشن.گاهی وقتا حس میکنم خیلی لوس بار اومدم و از اول راهو اشتباه اومدم.قانع بودن چیزیه که هیچوقت یاد نگرفتم
سلام عزیزم.
خب اگه تمام تلاشمو کرده باشم و از جانب خودم مطمئن باشم ناراحتیش برام کمتره،بستگی به هدفه داره.مثلا ممکنه تا مدتی همش گریه کنم و افسرده باشم..اما بعدش خوب میشم.
اول این ک با خودم میگم با وجود تلاش کردنم،حتما حکمتی بوده ک نشد..هرچی باشه من از آینده خبر ندارم و این به صلاحم بوده...
بعدشم در کل تو زندگی سعی کردم تک بعدی نباشم...
مثلا کنکور رو مثال میزنم،اگه به هدف اصلیم نرسیدم...خب قطعا به چندتا رشته ی دیگه هم علاقه دارم..میرم دنبال کارای مورد علاقه ام...و سعی میکنم خودمو سرگرم کنم تا زیاد فکر نکنم...بعدشم به مرور عادی میشه برام...
پاسخ:
سلام عزیزدلم.خب از کجا میفهمی تلاشت کافی بوده یا نه؟مثلا همین کنکور.شما سهمیه نداشته باشی قبول نشی ولی یکی سهمه داره نصف توهم تلاش نمیکنه و قبول میشه ولی یکی دیگه هم بدون سهمیه قبول میشه.حالا میتونی خودتو قانع کنی که تلاشم کافی بوده و سهمیه دست من نیست یا ناراضی باش و به دنیا بد و بیراه بگی چرا قدرتت به اندازه اونی که قبول شده نبوده.حسرته و ناراحتیه به دلت نمیمونه؟
خانوم دکتر دوست داشتنی
کامنت ها و پاسخ هایی که به بقیه رو هم دادید خوندم
جالبه که فقط جواب کامنت خودم رو نگرفتم یعنی چی؟؟هر وقت حوصله داشتی شفاف سازی کن .باشه؟ساده تر بگو
پاسخ:
یعنی الان اونقدرا مطمین نیستم که خدایی هست که مهربونه و همه امور دستشه.یعنی دوس دارم باشه ولی نمیفهم اگه هست چرا باید بدی ها تو دنیا باشن.چرا باید ادم ها امتحان بشم.سختی ببینن.نا عدالتی ببینن.هرچند هنوزم باهاش حرف میزنم و بخاطر داشته هام شکرش میکنم.انگار چیزی ندارم که بگم توکل به اون.
اوکی 
ممنون توضیح دادی
برای خیلی از ادم ها "این الان اونقدر مطمئن نیستم"تو شرایط مختلف پیش میاد
 باز هم به نظر من خنگ ها تو دنیا راحت ترن.اونهایی که کمتر می فهمن راحت ترن.کمتر باهوش ترن راحت ترن.اونهایی که بیشتر می فهمند رو نمیشه به نام خدا و دین و عدالت (از هر زاویه ای که بشه توضیح داد) رو به عنوان ابزار سودجویی به کار برد اما من خودم بازم ترجیح میدم خنگ باشم
پاسخ:
میدونی من برعکس تو فکر میکنم.ربطی به خنگی ما نداره.ربط به خنگی اون ادمایی داره که دین خواستن به زور به ما یاد بدن.یعنی ادم های باهاشو نبودن که با استدلال و منطق.با درستی با رفتار و ایمان قوی خودشون همه چیو توجیه کنن.وبه بقیه یاد بدن.تو اصلا هم خنگ نیستی این حرفو نزن دیگه.من خودم از خنگ ترین ادمای دنیام که میتونی پیدا کنی
سلام حالا از کانالش خوشتون اومد؟
پاسخ:
حالا زیاد دقت نکردم فعلا عضو شدم تا ببینم چطور میشه
۰۳ آذر ۹۷ ، ۲۲:۲۹ معلوم الحال
حق با شماست. :(
میدونم این حس بد رو چطور از خودم دور کنم. هیچ مشاور و دکتریم کمکم نمیکنه. 
پاسخ:
میدونی یا نمیدونی؟
هیچ جوره نمیپذیرم که نداشته باشمش! اما متاسفانه به جای تلاش بیشتر افسرده میشم!
پاسخ:
خب الان منم همین مشکلو دارم ولی باید حلش کنیم
یه نکته در مورد خدا و اعتقادات بگم و اون هم اینه که در سیستم اعتقادی دینی اعتقاد به خدا و آخرت پیوند محکم و ناگسستنی دارند. اگه اعتقاد به آخرت نباشه اون‌وقت نه تنها اعتقاد به عدالت خدا سخت می‌شه، بلکه اصلا بی‌معنی می‌شه! چون رسما داریم می‌بینیم که انبوه بی‌شماری از مردم ظلم و حق‌خوری می‌کنند و اتفاق خاصی هم براشون نمی‌افته.
اعتقاد به آخرت یعنی اینکه همه‌ حسابها در نهایت به طور کامل صاف خواهد شد. و این به شدت آرامش‌بخشه. اگه شما در موردی خودت کم‌کاری کنی یا گندی بزنی و چوبشو بخوری خب تقصیر خودته. اما اگر خودت مایه بذاری و به‌خاطر عوامل بیرونی به نتیجه نرسی یا رنجی و ظلمی بهت برسه، در صورتی که صبر داشته باشی، اون رنج به صورت «کردیت» برات ثبت می‌شه و اون دنیا جبران می‌شه.
توجه کن که من صرفا سعی کردم سیستم اعتقادی دینی و make sense کردنش را «تشریح» کنم - اینکه آخرت هست یا نیست راجع بهش بحث نکردم. (طبعا می‌شه حدس زد که شخصا معتقدم که هست و در واقع دلایل خوبی هم براش هست - هرچند بحث را به درازا می‌کشاند).
پاسخ:
خب اینکه اخرش گفتین بحث نکردین یعنی من نظرمو نگم؟
شما که صابخونه‌اید! مگه من باید اجازه بدم که نظر بدین 😅
پاسخ:
اخه یه جوری نوشتی که انگار من حال بحث ندارم رو حرفم حرف نزن
سلام خانوم دکتر دوست داشتنی
سوزن منگنه ات بد جور همینجا گیر کرده
دیگه چیز جدید هم نمی نویسی

پاسخ:
سلام عزیزم...روزای بدی داشتم...حالا ارومترم...نوشتم
۰۹ آذر ۹۷ ، ۰۹:۵۳ فتل فتلیان

میدونید چند سال همین سوال من بود ولی امسال که فبول نشدم و یه رشته متفاوت با رشته مورد علاقمو رفتم و بدون هیچ سوالی پذیرفتمش !!! و خودمم نمیدونم چطور ؟! شاید چون این رشته رو هم دوست داشتم ولی خوب هیچ وقت جز هدفم نبود


پاسخ:
خب باید ببینیم تو اینده چقدر واقعا پذیرفتینش
درهرصورت امیدوارم هرجا هستید شاد باشید

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی