جمعه, ۲ آذر ۱۳۹۷، ۰۶:۰۸ ب.ظ
چجوری وقتی برای چیزی تلاش میکنید و بهش نمیرسید میپذیرید که نداشته باشیدش؟مثلا قسمت بوده یا هرچی.خیلی کمک نیاز دارم
حتی اگه نظری هم ندارید.خوشحال میشم بگید چیزی به ذهنتون نمیرسه.یا نظرتون رو بگید
مثلا شما یه لامبورگینی میخواید ولی هرچی پولاتونو جمع کردید نتونستید بخرید حالا هم کارخونه دیگه تولید نمیکنه و همه مدلا از دنیا جمع شده....یا مثلا فقط یه جای خیلی دور هست که فقطم همونجا میشه استفاده کرد و نمیشه به شهر زندگی شما اوردش...چجوری با خودتون کنار میاید؟
۴
۰
۹۷/۰۹/۰۲
زیرزمینی
پاسخ:
الگه تلاش کردیو نشد چی؟
پاسخ:
متاسفانه خیلی اعتقادم به خدا و عدلش و خلاصه قسمته و خیر و اینا از دست دادم.ولی مرسی که جواب دادی
پاسخ:
اگه زورت به موتور گازی هم نرسه چی؟
پاسخ:
خب همین قانع کردن خودتو توضیح بده با رسم شکل.دونمره😂😂😂
پاسخ:
خب اگه حتی بلیط اتوبوس هم نداشته باشی چی؟
من میخوام بدونم همون کنار اومدنه چجوریه
پاسخ:
خب چجوری خودتو قانع میکنی که خوشحال پیاده رویتو کنی؟
پاسخ:
اره اینم هست.ولی یه جایی باید به یه چیزی که داریم افتخار کنیم یا نداشتنشو بپذیریم
پاسخ:
اره مثلا هیچ جوری دردسترس نیس ولی تواناییشم نیس دیگه
پاسخ:
سلام عزیزم.میدونی شاید روزی که بودن یه قدرت والا یه چیزی که صاحب همه امور هست از دستم در رفت انقدر پذیرش همه چی برام سخت شد...البته خدارو شکر میکنم ولی یه جورایی باهاش سر جنگ هم دارم
پاسخ:
خیلی خیلی عالی بود...ممنونم که نظرتو گفتی و برام توضیح دادی...انگار طرز فکرمون خیلی شبیهه چون خیلی موثر واقع شد.دونمره کمه 20 باید داد به این کامنتت
پاسخ:
سلام اره همه بازی دست ما نیست ولی کنار اومدن با بی عدالتی ها سخته.ولی باید بتونم.درسته همه بازی دست ما نیست
دکتر شیری کیه؟
پاسخ:
مرسی که معرفی کردی عضو کانالش شدم
پاسخ:
اتفاقا من درباره تو برعکس فکر میکنم.با فکر کردن درباره چیزایی که نداشتیشون همیشه داری بار تلخشو به دوش میکشی و این بدتره
پاسخ:
گاهی که دنیا از رو نمیره چجوری قبولش کنم که نداشتن جزیی از زندگی یا قسمتم بوده؟
پاسخ:
سلام.مثال زدم که کسی نیاد بگه تو باید تلاش کنی تا بشه.میدونی.خب تو خیلی ارومتر و صبور تر از منی.بنظرم خیلی راحتتر از من با زندگی کنار میای.حتی گاهی حس میکنم هیچی نمیتونه نگرانت کنه.ولی من بلدم از دست تمام دنیا بنالم.صبرم کمه.توانم برای نرسیدن ها خیلی کمه.سال به سال که میگذره بیشتر از اینکه قوی تر بشم بیشتر حس میکنم زندگی سخته و من با سختیش نمیتونم کنار بیام و میخوام بقیه بار سختی های زندگی منو به دوش بکشن.گاهی وقتا حس میکنم خیلی لوس بار اومدم و از اول راهو اشتباه اومدم.قانع بودن چیزیه که هیچوقت یاد نگرفتم
پاسخ:
سلام عزیزدلم.خب از کجا میفهمی تلاشت کافی بوده یا نه؟مثلا همین کنکور.شما سهمیه نداشته باشی قبول نشی ولی یکی سهمه داره نصف توهم تلاش نمیکنه و قبول میشه ولی یکی دیگه هم بدون سهمیه قبول میشه.حالا میتونی خودتو قانع کنی که تلاشم کافی بوده و سهمیه دست من نیست یا ناراضی باش و به دنیا بد و بیراه بگی چرا قدرتت به اندازه اونی که قبول شده نبوده.حسرته و ناراحتیه به دلت نمیمونه؟
پاسخ:
یعنی الان اونقدرا مطمین نیستم که خدایی هست که مهربونه و همه امور دستشه.یعنی دوس دارم باشه ولی نمیفهم اگه هست چرا باید بدی ها تو دنیا باشن.چرا باید ادم ها امتحان بشم.سختی ببینن.نا عدالتی ببینن.هرچند هنوزم باهاش حرف میزنم و بخاطر داشته هام شکرش میکنم.انگار چیزی ندارم که بگم توکل به اون.
پاسخ:
میدونی من برعکس تو فکر میکنم.ربطی به خنگی ما نداره.ربط به خنگی اون ادمایی داره که دین خواستن به زور به ما یاد بدن.یعنی ادم های باهاشو نبودن که با استدلال و منطق.با درستی با رفتار و ایمان قوی خودشون همه چیو توجیه کنن.وبه بقیه یاد بدن.تو اصلا هم خنگ نیستی این حرفو نزن دیگه.من خودم از خنگ ترین ادمای دنیام که میتونی پیدا کنی
پاسخ:
حالا زیاد دقت نکردم فعلا عضو شدم تا ببینم چطور میشه
پاسخ:
خب الان منم همین مشکلو دارم ولی باید حلش کنیم
پاسخ:
خب اینکه اخرش گفتین بحث نکردین یعنی من نظرمو نگم؟
پاسخ:
اخه یه جوری نوشتی که انگار من حال بحث ندارم رو حرفم حرف نزن
پاسخ:
سلام عزیزم...روزای بدی داشتم...حالا ارومترم...نوشتم
پاسخ:
خب باید ببینیم تو اینده چقدر واقعا پذیرفتینش
درهرصورت امیدوارم هرجا هستید شاد باشید