روزهای دکتر تمام وقت

حرف هایی از جنس دیوانگی

روزهای دکتر تمام وقت

حرف هایی از جنس دیوانگی

روزهای دکتر تمام وقت

یک عدد پزشک جوان...در تلاش برای ادم خوب بودن و دکتر خوبی بودن...تمام وقت چون تنها کاری که توی زندگیم کردم پزشک بودن بود...بافتنی میکنم...اشپزی میکنم...یه زمانی ساز میزدم ناشیانه...
این وبلاگ همیشه زندگی حقیقی نیست...گاهی مجازی گاهی خیالی...پس "من" نوشته ها همیشه این خانم دکتر تمام وقت نیست.
حالا این دکتر زیرزمینی کنار دندون موشیش خوشبختترینه

بایگانی

خواب عجیب

جمعه, ۱۲ بهمن ۱۳۹۷، ۰۸:۵۴ ق.ظ

دیشب خواب خیلی عجیبی میدیدم...البته خواب خیلی خوبی بود...فکر کن ساعت 11 روی کتابات خوابت ببره تا صبح ...خب بهتر از این نمیشه...

خواب میدیدم من و مامانم و دوتا دختر خاله هام توی یه خونه قدیمی بودیم تو شهر اونا که شهر زادگاه پدر مادرمم هست بعد این دوتا دختر خاله من سر قبول نشدن خودشون پزشکی چشم ندارن منو ببینن(حالا انگار پزشکی چه تحفه ایه من نمیدونم)و تقریبا سالهاس که روابط ما به یه سلام علیک وقت عزا یا شادی تبدیل شده...دختر خاله بزرگه هم کینه شتری تره که کلا قابل وصف نیس...خلاصه ما و خالم اینا اونجا بودیم...خونه هم بزرگ و قدیمی و قشنگ حیاط دار حوض دار و اینا...دخترخاله کوچیکم که از سر کار میاد من میبینم یه جوری راه میره...لاغر شده مفاصلش تکون نمیخوره و اینا...بعد پرسیدم چی شده گفت یه مریضی گرفتم اینجوری شدم مفاصلم داره استخوانی میشه و دیگه قابلیت حرکت نداره و پوستم هم توی بعضی مناطق داره ور میاد...پوستشو دیدم...فقط حس سوزش داشت خیلی قرمز بود و کلا لایه شاخی پوستش از بین رفته بود ...پرسیدم خب چرا دکتر روماتولوژ نرفتی گفت رفتم وقت نداشته گفته این کرم رو بزن تا وقت ویزیت بده سه ماه دیگه گفتم وااینهمه روماتولوژ تو شهر زادگاه من هست بعد تو وایسادی منتظر اصلا اونم هیچی میرفتی تهران خب...که دختر خاله بزرگه اومد و داد سخت از بیسوادی من داد و گفت تو که نمیفهمی حرف نزن...منم نزدم همون موقع من بلیط داشتم با اتوبوس برم نایین بعدم طبس...بعد انگار برا دوره رزیدنتیم بود...بعد تو خواب به خودم میگفتم اینا که رزیدنت نمیگیرن...بعدم طبس مگه مال سمنان نیس نایین مال یزد؟بعد تو خواب به خودم میگفتم نه حتما اشتباه میکنم این دوتا شهر حتما کنار همن من حالا خوابم نمیفهمم...بعد راننده اتوبوس عاشقم شد هی بعم فرفره میاد جای گل!(این فرفره کاغذیا بود بچه بودیم با کاغذ رنگی میساختیم فوت میکردیم تکون میخورد ...از اونا)بعدم چه سلیقه ای فرفره های 4 پر و 6 پر!خلاصه رفتم و رسیدم به اون شهر که نمیدونم نایین بود یا طبس خلاصه!کلی خوشحال بودم که اونجام...رفتم بازارش دوتا بازار داشت یکی اسمش کوچه تنگه بود یکی بازار سرپوشیده!رفتم اب هویج بستنی خوردم کلی ذوق کردم...وسط بازارم یکی از دوستای دوران دبیرستانمو دیدم که اونم ازدواج کرده و یه پسر داره بش گفتم راننده اتوبوس عاشقم شده یه پسر 3 ساله داره منم خودم یه پسر 3 ساله دارم!حالا نمیدونم بهش شوهر کنم یا نه ...اونم میگفت خره شوهری به این خوبی که هم فرفره رنگی بهت میده هم پسر داره از کجا میخوای پیدا کنی!...هیچی دیگه اخر خوابم خوشحال خندان داشتم میرفتم زن راننده اتوبوسه بشم!(اینم ربط داره به اخرین شاهکار بابام که همین چند وقت پیش بود)

پی نوشت:سپیده اگه اینجا رو میخونی...من برای هر پستت کامنت میذارم ولی نمیدونم نمیرسه یا تایید نمیکنی...اگه تایید نمیکنی که هیچی ...اخه هربار کامنت میذارم یه پیام میده امکان ثبت تبلیعات وجود ندارد

موافقین ۴ مخالفین ۰ ۹۷/۱۱/۱۲
زیرزمینی

نظرات  (۱۰)

صبح پا میشی سوزش معده نداری؟ ! من شبایی که خواب پریشون میبینم صبحش از شدت معده درد نصف میشم 😕
پاسخ:
این خوابم جز پریشون ها حساب نمیشه
نه انقدر واسه چیزای دیگه درد معده میگیرم که نوبت نمیرسه به خوابام
۱۲ بهمن ۹۷ ، ۱۰:۱۷ معلوم الحال
😂😂😂
اسم بازارا رو داشتی میگفتی که اولیش "کوچه تنگه" بوده و دومیش ... که ناخودآگاه به‌جای بازارسرپوشیده خوندم "عروس قشنگه"! 😄
مبارک باشه خانم دکتر. دستتون‌ رو سر کچل ما عزب اوغلیا ☺
پاسخ:
😂😂😂😂واقعا تو خوابم اسمش کوچه تنگه بود...اصفهان یه کوچه داره پشت مطبخ...احتمالا از اونجا به نظرم رسیده همچین اسمی...نمیدونم ربطش چیه ولی حس میکنم ربط داره...بعدم واقعا یه کوچه تنگ بود...بعدم کوچه تنگ به زبون شهر زادگاهم یه کلمه بخصوص برای خودش داره شاید بخاطر اون همچین اسمی به خواب دیدم
سلام خانوم دکتر دوست داشتنی
دمت گرم
با این اوضاع و احوالم کلی خندیدم.خیلی باحال بود خوابت.خیلی خندیدم.گمونم تا شب بخندم هر وقت یادم بیفته
یه خواب خوب دیدی این چن وقت بالاخره.بقیه خوابات خسته ات می کرد ولی این خواب خوب بود مسخره و خوب بود.جا داره ساعت ها تصورت کنم با پسر سه ساله ات و  پسر سه ساله اش و ازدواجتون و عشق و عاشقی تون رو و حسابی بازم بخندم.آخ آخ لپم درد گرفت.خخخخخخخخ    
پاسخ:
سلام عزیز دلم الهی که زودتر خوب بشی بیشتر به خوابای من بخندی دلت وابشه
اندیکاسیون نداره که نگرانت بشم؟ 
پاسخ:
فکر نکنم چیزی که باید نگرانش بودو پیدا کرده باشی.پس نه.نگران نباش
یکی رم نداریم حتی خواب ببینیم بهمون فرفره میده😅😅
پاسخ:
ای بابا
کی شیرینی میدی؟
با راننده اتوبوس؟
فرفره؟۶پر؟
آخ چقدر خندیدم
مناسبت هم داره‌.کوچه تنگه عروس قشنگه:))
پاسخ:
دیگه فعلا راننده اتوبوس تو دست و بالم نیست.پیدا بشه شیرینیشم چشم😂😂
بی زحمت آخرین شاهکار باباتون رو هم بنویسید
همون که اخر پستت گفتی ربط داره خخخخخ
پاسخ:
قابل گفتن نیست
تو هم با این خوابات , عزیزم شب سبک بخورو بخواب 😐 ببخشید کلا اینروزا بی اعصابم ! 
نه زیرزمینی جان کامنت شما نمیاد برای من جالب اینجاست که منم نمیتونم آدرس وبلاگتو تو لینک دونیم بزارم نمیدونم درد بلاگفا چیه ؟!
پاسخ:
بعضی مطالبتو حتی چندتا کامنت میزارم و اخر میزنه امکان ثبت تبلیغ نیس...با توجه به پست اخرت کاملا معلومه اعصاب نداری😂
سلام  اگه ادرس وبلاگ رو بزارید بلاگفا ثبت نمیکنه

کلا کامنتهایی که ادرس وبلاگ .blog باشه ثبت نمیشه
پاسخ:
ااا چه جالب ممنون از راهنماییتون
چقدرررر خوابات بامزن دختر :-))))
پاسخ:
قابل شما رو نداره😂

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی