روزهای دکتر تمام وقت

حرف هایی از جنس دیوانگی

روزهای دکتر تمام وقت

حرف هایی از جنس دیوانگی

روزهای دکتر تمام وقت

یک عدد پزشک جوان...در تلاش برای ادم خوب بودن و دکتر خوبی بودن...تمام وقت چون تنها کاری که توی زندگیم کردم پزشک بودن بود...بافتنی میکنم...اشپزی میکنم...یه زمانی ساز میزدم ناشیانه...
این وبلاگ همیشه زندگی حقیقی نیست...گاهی مجازی گاهی خیالی...پس "من" نوشته ها همیشه این خانم دکتر تمام وقت نیست.
حالا این دکتر زیرزمینی کنار دندون موشیش خوشبختترینه

بایگانی

15 روز تا دستیاری

سه شنبه, ۱۶ بهمن ۱۳۹۷، ۰۸:۵۸ ق.ظ

دیشب خواب دیدم برای ازمون باید برم تهران و دوروز قبلش بلیط هواپیما گرفتم و پرواز داشت کنسل میشد و من رفتم با مسئول شرکت هواپیمایی کلی داد و بیداد کردم اونم گفت پرواز میکنه...موقع سوار شدن به هر مسافر یه سیلی خیلی محکم میزد...از چندنفر جلوتر از من دیگه نزد...

موافقین ۴ مخالفین ۱ ۹۷/۱۱/۱۶
زیرزمینی

نظرات  (۲)

فک کنم دق و دلی دادو بیدادی که تو کردیو سر مسافرای دیگه درآورد بعدم که دیدن تو داری نزدیک میشی از ترس دیگه به کسی سیلی نزدن 😄😄
۱۶ بهمن ۹۷ ، ۲۱:۳۴ معلوم الحال
شبا شام سبک تر بخور :))

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی