روزهای دکتر تمام وقت

حرف هایی از جنس دیوانگی

روزهای دکتر تمام وقت

حرف هایی از جنس دیوانگی

روزهای دکتر تمام وقت

یک عدد پزشک جوان...در تلاش برای ادم خوب بودن و دکتر خوبی بودن...تمام وقت چون تنها کاری که توی زندگیم کردم پزشک بودن بود...بافتنی میکنم...اشپزی میکنم...یه زمانی ساز میزدم ناشیانه...
این وبلاگ همیشه زندگی حقیقی نیست...گاهی مجازی گاهی خیالی...پس "من" نوشته ها همیشه این خانم دکتر تمام وقت نیست.
حالا این دکتر زیرزمینی کنار دندون موشیش خوشبختترینه

بایگانی

ملاقات

دوشنبه, ۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۸، ۰۹:۱۲ ب.ظ

تیاتری از پارسا پیروزفرو توی تیاتر شهر دیدم...موضوع جالبی داشت ولی یکم کند پیش میرفت به نظرم و اینکه من خیلی خیلی حس مزاحمت ایجاد کردن برای دوستی که باهام اومده بود داشتم...سعی میکردم لذت ببرم ولی اخراش دیگه واقعا این حس بدی که داشتم باعث میشد فقط دلم بخواد تموم بشه زودتر...ولی موضوعش که جالب بود...

خانم مسنی که بعد از سالها و پس از ثروتمند شدن به زادگاهش برمیگرده و بیان میکنه که با یکی از مردای سرشناس شهر رابطه داشته و ازش باردار شد و وقتی مرد بچه رو گردن نمیگیره...مجبور میشه از اون شهر بره و ف.ا.ح.ش.ه بشه و...

Image result for ‫تئاتر ملاقات‬‎

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۹۸/۰۲/۲۳
زیرزمینی

نظرات  (۶)

چون آقای پیروز فر رو دوست دارم، میتونم بگم حتما تئاتری که توش بازی کردن هم ارزش دیدن داشته 😊
پاسخ:
اره داشت...مشکل این بود من یکم موذب بودم
اسم تئاتر چی بود؟
پاسخ:
ملاقات
پارسا پیروزفر با اون موهای خوشگلش عشق دوران نوجوانیم بود یادش بخیرر😊
پاسخ:
اره ولی برا این تیاترش کچل کرده...عشق منم بود ولی نه به خاطر موهاش...از اون مردای عاشق پیشه به نظر میاد
ملاقات کار خوبیه با بازیگرای عااالی و دوست داشتنی 
مگه میشه پارسای عزیز  و پانته آ پناهی های جان و رضا بهبودی محششر کار کنند و عالی نباشه . فقط یکمی طولانی بود . 
حواست به پای مصنوعی خانم کلر و دست هایی از جنس عاج بود؟؟
پاسخ:
اره کار قشنگی بود...به حرکات دست و پاهاش اره ولی شکل خاصی داشت؟؟؟اخه من تقریبا ردیفای اخر بودم خوب نمیدیدم.فکر کردم دست و پای خودشه فقط نوع خاصی حرکتش میده
آره پاش مصنوعی بود . مصنوعی بودن پای کلر زنی که عدالت رو با پول می خره ( سرمایه عدالت به وجود میاره اما اینجا عدالت فدای انتقام میشد ) . دستش هم مصنوعی بود که بعدا از جنس عاج شده نشون میداد که عدالت پاش میلنگه و دستاش هم درسته که زیبا بود ولی واقعی نبودند . 

کلا نمایش پر از سمبل های جالب بود . تمام  شهر حاضر به ارتکاب قتل بودند  تا سرمایه  بدست آوردند حتی مردم  و بپه های آلفرد حاضربودند در برابر  پول از قتل پدرشون بگذرند و اجازه فرار الفرد ر نمیدن -شهردار ( نماینده مردم شهر )، پلیس ( نماینده قانون )، معلم ( نماینده آموزش و پرورش )، کشیش ( نماینده مذهب ) پزشک ( نماینده سلامت جامعه ) همه و همه حاضر به انجام قتل شدن 
پاسخ:
پاشو نمیدیدم واقعا.من اخه نزدیک بینم.عینکمو زده بودم ولی بازم ندیدم دست و پاشو.اره به سمبل هاش دقت کردم...داستان خیلی پر معنایی هم داشت
عزیزم من هم تیوال پلاس دارم هم کلا وقتی میخوام بلیط بخرم خیلی حواسم هست و چک میکنم و بهترین جاها رو می خرم . هر وقت خواستی نمایش ببینی و امکانش رو داشتی بگو برم برات بلیط بخرم که راحت و خوب نمایش رو ببینی 
پاسخ:
نه اخه من یهویی شد تهران اومدنم واسه همین تا مشخص بشه و اینا دیگه صندلیای اخر فقط خالی بود.
مرسی شما لطف داری

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی