روزهای دکتر تمام وقت

حرف هایی از جنس دیوانگی

روزهای دکتر تمام وقت

حرف هایی از جنس دیوانگی

روزهای دکتر تمام وقت

یک عدد پزشک جوان...در تلاش برای ادم خوب بودن و دکتر خوبی بودن...تمام وقت چون تنها کاری که توی زندگیم کردم پزشک بودن بود...بافتنی میکنم...اشپزی میکنم...یه زمانی ساز میزدم ناشیانه...
این وبلاگ همیشه زندگی حقیقی نیست...گاهی مجازی گاهی خیالی...پس "من" نوشته ها همیشه این خانم دکتر تمام وقت نیست.
حالا این دکتر زیرزمینی کنار دندون موشیش خوشبختترینه

بایگانی

جان

جمعه, ۲۶ مهر ۱۳۹۸، ۰۱:۱۸ ق.ظ

سی پی ار که تموم شد مریض که از ارست تنفسی برگشت...چپیدم توی حمام اورژانس ....مقنعمو کردم تو دهنم و با بلندترین جونی که داشتم زار زدم...زار زدم...زار زدم

پی نوشت:از دیروز تا الان دارم برای گریه کردنم توبیخ میشم

موافقین ۴ مخالفین ۰ ۹۸/۰۷/۲۶
زیرزمینی

نظرات  (۷)

عزیزم .....

چرااا؟ از خوشحالی؟؟ 

پاسخ:
از ناراحتی

میگذره این روزا از ما، ما هم از گلایه هامون

عادی میشه این حوادث اگه سختن اگه آسون

 

توبیخ ؟! از جانب کی و چرا؟!!

۲۸ مهر ۹۸ ، ۱۵:۴۳ خانم مترجم

سلام و خداقوت

چرا توبیخ؟ واقعا نباید یا نمیشه گریه کرد؟

چه شغل سختی...موفق باشین

۰۲ آبان ۹۸ ، ۱۷:۲۹ خیال باف خوش خیال

یک سوال خانم زیر زمینی:

شما ترم چند پزشکی هستید؟؟؟

ساده تر بگویید تا ما خیال بافها هم متوجه شویم خخخخ

آخه کلمات تخصصی برای ما سخت و نا مفهوم است.

رزیدنت و دستار و بعضی اصطلاحات سخت را ما متوجه نمیشویم.

یه جوری بگو سال چندم فلان رشته و فلان گرایش هستم اینطوری ما هم بهتر میفهمیم.ممنون خانم زیر زمینی.

البته بگم مطالب را دست و پا شکسته خواندم و همه را نخوانده ام چون وقت نشد و احساس میکنم از سال 93 تا 98 دیگه شما الان به جاهای بالایی رسیده باشید.

عزیزم ، اصلا نمیدونم چی بگم. فقط برات دعا میکنم که قوی تر بشی. 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی