روزهای دکتر تمام وقت

حرف هایی از جنس دیوانگی

روزهای دکتر تمام وقت

حرف هایی از جنس دیوانگی

روزهای دکتر تمام وقت

یک عدد پزشک جوان...در تلاش برای ادم خوب بودن و دکتر خوبی بودن...تمام وقت چون تنها کاری که توی زندگیم کردم پزشک بودن بود...بافتنی میکنم...اشپزی میکنم...یه زمانی ساز میزدم ناشیانه...
این وبلاگ همیشه زندگی حقیقی نیست...گاهی مجازی گاهی خیالی...پس "من" نوشته ها همیشه این خانم دکتر تمام وقت نیست.
حالا این دکتر زیرزمینی کنار دندون موشیش خوشبختترینه

بایگانی

خستگی

پنجشنبه, ۲۴ بهمن ۱۳۹۸، ۰۸:۲۰ ب.ظ

وسط اورژانس نشستم از خستگی گریه کردم

چرا من انقدر خر بودم که پزشکی رو ول نکردم برم موسیقی بخونم؟یا هنر؟

موافقین ۳ مخالفین ۰ ۹۸/۱۱/۲۴
زیرزمینی

نظرات  (۱)

دور از جونت اما به همون دلیلی که من خیلی خر بودم نرفتم تجربی بشینم مثل ادم درس بخونم پزشکی قبول شم بعدش تخصص .

ولی من دیگه گریه ام نمیاد برای این چیزا.چون خیلی از عمرم گذشته و به امید تموم شدنش دلیلی برای اشک و آه نمی بینم.باید در جوانی آدم می بودم که نبودم

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی