روزهای دکتر تمام وقت

حرف هایی از جنس دیوانگی

روزهای دکتر تمام وقت

حرف هایی از جنس دیوانگی

روزهای دکتر تمام وقت

یک عدد پزشک جوان...در تلاش برای ادم خوب بودن و دکتر خوبی بودن...تمام وقت چون تنها کاری که توی زندگیم کردم پزشک بودن بود...بافتنی میکنم...اشپزی میکنم...یه زمانی ساز میزدم ناشیانه...
این وبلاگ همیشه زندگی حقیقی نیست...گاهی مجازی گاهی خیالی...پس "من" نوشته ها همیشه این خانم دکتر تمام وقت نیست.
حالا این دکتر زیرزمینی کنار دندون موشیش خوشبختترینه

بایگانی

عشق

پنجشنبه, ۷ فروردين ۱۳۹۹، ۰۶:۵۷ ب.ظ

من در استانه سی سالگی و حالا  نامزد الف هستم...

الف...الف...الف...

هیچوقت فکر نمیکردم توی سی سالگی بشه کسی رو دوست داشت...فکر نمیکردم حسی به نام دوست داشتن وجود داشته باشه که زیباتر و بهتر از عشق باشه...

الف مردیه که همراه و مهربونه...به تمام زوایای شخصیت من احترام میذاره...میخواد ذره ذره روحمو صیقل بده...میخواد هر روز و هر لحظه کنارم باشه و بشه ادم خوبه زندگیه من...

من سی ساله و اون سی و شش ساله...دراغوشم میگیره و میبوستم...ازم میخواد تمام ترس های زندگیمو براش بگم...میخواد بذارم مراقبم باشه...میفهمه که کمک نیاز دارم با یه اغوش امن...باهام حرف میزنه...هر لحظه  و هرجا میخواد با من باشه...همراهیم کنه...توی کار و درس همراهیم کنه...

تنها مرد زندگیم که بای تمام دوست دارماش مونده

روزای اول وقتی با اصرار بابام باهاش اشنا شدم تمام سنگای ممکن رو جای باش انداختم...گفتم حق طلاق و تمام حق و حقوقم... قبول کرد...گفتم نه...باهام حرف زد و ارومم کرد...گفتم تا مرداد جوابی برات ندارم... تحمل کرد...گفتم کسی نفهمه به هیچ کس نگفت...گفتم برو موند..گفتم تلخم بدم سردم... گفت شیرین تر از نباتی بهتر از گل گرم تر از شعله شمع...از تمام چیزایی که مردای اطرافم ازشون بدشون میومد گفتم براش...گفتم روسری سر نمیکنم لباسای باز میبوشم قبول کرد..گفتم سیگار میکشم مش..روب میخورم گفت بذار بهش فکر کنیم...

گفتم برو موند...گفتم برو...گفت بذار بمونم...بذار بمونم تا بفهمی تمام مردایی که تو زندگیت بودن مرد نبودن...گفت عاشقت شدم بذار بمونم تا همه بدی ها رو فراموش کنی...موند...موند و دلمو گرم کرد...یه شعله گرم تو دلم روشن کرده...

حالا منم دوسش دارم...هر لحظه بی صبرانه منتظریم تا همو ببینیم...با هم حرف بزنیم...

ما درباره همه چی میتونیم حرف بزنیم...همه چی...اولین باره که حرف میزنم برای ادمی که برام مهمه ولی از قضاوتش نمیترسم...

الف شده یه شعله کوچیک گوشه قلبم...یه شعله که از همه قایمش میکنم...یه شعله که دستامو گرفتیم دورش که خاموش نشه...

من اینجا دلم گرم شده به دوست داشتن و دوست داشته شدن...خدا عجیب ترین فرشتشو برام فرستاد تا بهم دهن کجی کنه...

حالا یکی هست تو دنیا که من خانم دکتر تمام وقتو با تمام کم و کاستی هام دوسم داره...بدی هامو دوست داره...بهم میگه دنیا اونقدر زشت نیست من فقط زشتیاشو دیده بودم تا حالا...حالا میدونم یه چیزی هست تو دنیا بهتر از یه عشق سوزان...یه چیزی به اسم دوست داشتن که بخشی عقل و منطقه بخشی احساس...

دختری که عاشق تنهایی بود و هرگز نمیخواست شوهر کنه الان هر لحظه منتظر بودن کسی کنارشه...

و من توی این روزا...توی روزای قرنطینه و کرونا...توی روزایی که توی مرکز مخصوص کرونا کشیکامو میگذرونم...دوست دارم کسیو به اسم الف

حالا الف شیرین ترین خاطره روز های منه

و من توی همین قاراشمیش نامزد کسی شدم به اسم الف

تنها مرد زندگیم که واقعا منو خواست...درک کرد حالمو...فهمید حرفامو

شاید حتی روزی اینجا رو بهش نشون بدم و بگم تو بزرگترین مرد دنیای منی...مردی که بای دوست داشتنم موند

خدای این روزا و حسای خوبو برای دوتامون نگه دار

موافقین ۹ مخالفین ۰ ۹۹/۰۱/۰۷
زیرزمینی

نظرات  (۲۲)

من که تاحالا خاموش بودم با دیدن این پست نتونستم همچنان سکوت کنم

امیدوارم عشقتون پایدار و همیشگی باشه و این حس خوب تا آخر عمر همراهتون...

پاسخ:
ممنونم...امیدوارم روزای خوبی برای شما هم باشه

واقعا برات خوشحالم عزیزم..تبریک میگم

پاسخ:
ممنونم عزیز دل

تشبیه کردن عشق و دوست داشتنش به هر چیزی محدود کردن آن است

عشق مثل هدیه ای زیباست که در بسته های کاغذی محصور شده باشد و این از وسعت کلام عشق به دور است.

و بی رحمی محض است که بخواهیم الفاظ عاشقانه را در بسته های کاغذی حبس کنیم.

دنیایی بسازید مخصوص خودتان ، سرشار از پاکی و محبت و احترام متقابل

زندگی دعوتی است بر شاد زیستن و توی جان  و الف مهربان هم از ویژه ترین مدعوین این جشن بزرگ هستید

تبریک.  تبریک. تبریک

اووقدر خوشحالم که با اشک این مطالب رو نوشتم و اگر مبهم بود یا غلط املابی داشت ببخش عزیزم

دوستت دارم خانوم دکتر دوست داشتنی عزیزممممم

 

پاسخ:
عاشق متنت شدم عشق جانم ...عاشقتم طیبه جونم...مرسی که برام نوشتی

ایول

باورم نمیشه :) چه خبر خووووووبی. تبریک میگم. 

کیلی لی لی لی د:

با چه ذوقی خوندم متنت رو. وای که لبخند زدم به چه بزرگی.

گفتم به خودم اخیرا عکستو دیدم چقدر خوشگلتر شده بودی، دخترا وقتی کسی دوستشون داشته باشه، زیباترن :-)

مبارک باشه

به به مبارکا باشه

تبریک میگم خانوم دکتر تمام وقت

تا باشه از این حال و احوالات خووووب و حس و حال عاشقی ❤

 

خوشحالم برات که یه انتخاب عاقلانه داشتی و از صمیم قلب برات آرزوی خوشبختی میکنم خانم دکتر 🌹🌹

منمچند ساله خواننده وبلاگتم و همیشه خاموش بودم اما این پستو ک دیدم دیگ نمیتونم کامنت نذارم،خیلی خوشحال شدم خیلی خیلی زیاد،واست ارزوی خوشبختی و شادی بی حد و مرز رو دارم در کنار اقای الف ...انشالله بهترینا نصیبت بشه😍❤

خیلی ذوق کردم با خوندن این پست کلی برات خوشحالم ❤ 

چقد حس خوب داشت این نوشته، چقد خوشحال شدم ^_^

خوشبخت باشین الهی🌹

وای خانم دکتر خیلیییییی مبارکه

چه حس خوبى بهم داد این لحظاتت...خدا رو شکر..قلبتون آروم

سلام عزیزم

چندماهی هست خواننده خاموشت هستم عادت به کامنت ندارم البته تنبلی ام هم بی دلیل نیست تواین زمینه

ولی امروز با خوندن این پستت حسابی خوشحال شدم میدونی دخترهاخیلی از افکارشون شبیه همه پست های قبلت منو یاد لحظه ها ودوران مجردی خودم میانداخت ومن در35سالگی عشق رو شناختم باور کردم دوست داشتن چه طعم ورنگی داره ..بوسیدن عاشقانه .اغوش های بیهوا وعاشقانه چقدر دلنشینه کاملا میفهمت وازته دلم بینهایت تبریک بهت میگم وازخدا برات بهترین لحظه های عاشقانه برای همه عمر وبینهایت میخوام براتون

امید بخدا که همیشه حال دل هردونفرتون خوب باشه وخدا بهترین هارو نصیبتون کنه

شادوسلامت باشی

زیر زمینی جانم 

دختر خوش قلب و مهربان 

خوشحالم کسی اونقدر به دلت نشست که ظاهر سختت رو رد کرد و به دل مهربونت رسید 

به قدری  از خوندن این پست احساساتی شدم که اشک رو گونه هام غلتید 

از صمیم قلب ارزو می کنم شعله محبت و عشقتون اهسته و پیوسته باشه تا همیشه 

😍😍😍

عشقتووون پایدار بمونید برا هم 

تبریک و مبارک باد.گره خوردن قلبهایتان را شادباش عرض میکنم.همیشه با یاد هم قلبهاتون بتپه.

سلام

واژه ها تعاریفی دارند به اندازه فلسفه تک تک انسانها، و هیچ واژه ای برتر و عزیزتر از «او» نیست، وقتی برای بقیه تعریفش میکنی، لذتی وصف نشندنی، بیانی سرشار از ناتوانی از رساندن منظور، و حضوری عجیب از «او» در دل و جان. و صد البته که این تعریف من از «او» است، عزیز و نازنین.

حالا قصه قصه ی شماست و «او»، شیرین، جذاب، دلچسب و طولانی، مثل رودی همیشه در جریان. امیدوارم تا اقیانوس چشم های یکدیگر، رها و سلامت، شاد شاد، سفر کنید...

سلام.‌

فقط بهت بگم که برات خیلی خوشحالم. 

بالاخره وقتش رسید. 

امیدوارم این شیرین ترین دهنکجی خداوند حسابی نوش جونت باشه.

شاد و سلامت و خوشبخت باشی. 

سلام

تبریک میگم

انشاءالله خوشبخت شوید
خیلی وقت پیش میومدن وبلاگتون را میخواندم

چند ماهی یا شاید هم یک سال شاید هم بیشتر دقیق نمیدونم کم حوصله شدم و دیگه زیاد وبلاگ ها را پیگیری نمیکردم

ولی الان که اومدم وبلاگتون با این خبر عشق سوپرایز شدم

منم خاموش میخوندمتون

خوشبخت بشین الهی عروس خانم :)

 

بهتون تبریک میگم از صمیم قلبم و امیدوارم خوشبخت ترین باشین کنار هم🥰

راستش منم خیلی رویایی و ایده آل فکر میکنم در مورد همسر آینده م اینکه حتما دوست دارم عشق و دوست داشتنو باهاش تجربه کنم اما بیشتر اطرافیانم بهم میگن که اینا بیشتر واسه تو قصه هاستو بهتر واقع بین باشی و فرصت هاتو از دست ندی! با خوندن این پستتون خیلی امیدوارم شدم که اون اتفاقی که منتظرشم بالاخره میوفته

دوباره اومدم پست های دندون موشی رو بخونم و قند تو دلم آب شه از حس خوب 

پاسخ:
مرسی عزیزم

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی