روزهای دکتر تمام وقت

حرف هایی از جنس دیوانگی

روزهای دکتر تمام وقت

حرف هایی از جنس دیوانگی

روزهای دکتر تمام وقت

یک عدد پزشک جوان...در تلاش برای ادم خوب بودن و دکتر خوبی بودن...تمام وقت چون تنها کاری که توی زندگیم کردم پزشک بودن بود...بافتنی میکنم...اشپزی میکنم...یه زمانی ساز میزدم ناشیانه...
این وبلاگ همیشه زندگی حقیقی نیست...گاهی مجازی گاهی خیالی...پس "من" نوشته ها همیشه این خانم دکتر تمام وقت نیست.
حالا این دکتر زیرزمینی کنار دندون موشیش خوشبختترینه

بایگانی

اشک

چهارشنبه, ۲۰ بهمن ۱۴۰۰، ۱۰:۴۱ ب.ظ

دندون موشی خیلی اصرار داره بنویسم تا اروم بشم...تا امروز نتونستم...ولی حالا شروع میکنم

ما رزیدنت ها یه مرخصی ۲ هفته ای تو کل سال داریم که توی تابستون بهمون میدم...امسال مصادف شده بوپیک پنجم کووید...کار ما خیلی زیاد شده بود  و بهمون گفتن اگه کسی میتونه فعلا مرخصی رو نره تا بعد از این پیک بهش مرخصی بدیم....چون تو شهر ما بیمارستانا حاضر نیستن پزشک یا پرستار استخدام کنن پس از رزیدنت ها انقدر کار میکشن تا بیمارستان جمع بشه با کمترین هزینه که حقوق رزیدنت هست که کارانه کووید هم نداره...از اونور رزیدنت های هیچ رشته ای جز داخلی برای کمک نمیان....چون اگه رزیدنت سایر رشته ها بیان مجبورن بهشون حقوق و کارانه کووید بدن...همه اینا یعنی مابا جمعیت ثابت رزیدنت ها باید حداقل ۵تا ۶ برابر حالت معمول بیمار ببینیم...

بذارید مثال بزنم ....مثلا من توی یک روز از ۱۰صبح  تا ۲ ظهر یعنی تو ۴ ساعت حدود ۱۲۰ مریض کرونایی دیدم و این اتفاق تو یه اتاق ۶ متری می افتاد ...یعنی حداقل همزمان ۱۵ نفر باهم تو صورت من سرفه میکردن....روزای اول دارو خیلی کم بود و تخت بیمارستان کمتر...ما مریضارو بستری نمیکردیم جز بیماران بدحال...پس بیمارا رو به صورت سرپایی تحت درمان با رمدسیویر قرار میدادیم...اون فقط مریضای پیر تر با درگیری شدید تر...روی هر تخت ۳تا۴ مریض میخوابوندیم و دارو میدادیم....

اینجوری بیمارستانی شهر ما یکی یکی تخلیه شدن و فقط کرونا شد ...بیمارا یکی یکی بدحال میشدن ...امار بستری وحشتناک شد...تو هر بیمارستانی ۸ تا ۱۰ تا ای سی یو باز شد حداقل ۶ تا ۸ تا بخشجدید کووید...خب برای اینکه بیشتر بدونید در حالت عادی هر ای سی یو به حداقل یک تا دوتا رزیدنت نیاز داره که تقریبا هر ۱۰ تا ۱۲ تا بیمار یه رزیدنت داشته باشن چون مریض ای سی یو دقت و رسیدگی بیشتری نیاز داره...اونم رزیدنت سال سه نه پایین تر...و این در حالی بود که من رزیدنت سال دو بودم و روزانه حدود ۳۰ بیمار ای سی یو میدیدم...بعد از اون روزی حدود ۲۰ تا مشورت کووید انجام میدادم و توی کشیکامونم حداقل ۳۰ تا مریض میخوابوندیم ۵۰ تا ۶۰ بیمارسر پایی میدیدم ...بخش هم که سال یکی ها ویزیت میکردن و هر نفر بین ۲۰ تا ۳۰ بیمار داشتن...اینا رو گفتم که بدونید حجم کاریمون چجوری بود...

حالا بیمارامون چیا بودن...مریضایی که تا دیروز سالم و سر پا بودن هیچ بیماری خیلیا شون نداشتن و کم کم به سمت خفه شدن میرفتن چون دارو ها روی ویروس به دلایلی که مشخص هست و نیست اثر نمیگذاشت....مریضا هوشیار جلوی روی ما نفس نمیتونستن بکشن خفه میشدن میمردن واز دست ما کاری برنمیومد...برخلاف سایر همکارا. من تا مریضی میمرد تو کمتر یک ساعت مریض دیگه ای میخوا بوندم روی تختم که شاید بشه این یکی رو نجات داد..هر چند کار خودم بیشتر بشه....بیمارستان ما ۳ طبقه بود و اول مصیبت شب ها بود...وقتی اکسیژن بیمارستان افت فشار پیدا میکرد ودستگاه ها یکی یکی الارم فشار کم اکسیژن میزد... بیمارا یکی یکی پشت سر هم میمردن...از طبقه سوم که کمترین اکسیژن رسانی رو داشت شروع میشد...بعد طبقه دوم و بعد اول....هر شب فشار پایین اکسیژن...الارم دستگاها و مانومتر اکسیژن ثبت میشد و به رییس بیمارستان اظلاع داده میشد ولی خب مثلا اونا که نمیخواستن براشون بد بشه همه چیو انکار میکردن و میگفتن اکسیژن بیمارستان کمبودی نداره و صبحا که مسیولین توی بیمارستان بودن همه چی اکی بود...

دیدن مرگ توی رشته ما چیز عجیب و غیر عادی نیست پس خیلی نباید اذیت بشیم چون معمولا یا خیلی پیرن یا بیماری های end stage هستن.ولی چند تا از بیمارامو بهتون میگم تا شاید شما قضاوت کنید این اتفاقا چکار با روحیه ادم میکنه چون بیماران کووید بیمارایی بودن که تا دیروز سالم و سرحال بودن

مریم یه دختر ۳۶ ساله بود که از بخش بدحال شده بود و اومده بود ای سی یو من...خواهرش از کوووید مرده بود توی بخش دیگه و هنوز به مریم نگفته بودن...مریم از اون مریضای اروم بود...معمولا بیمارایی که بیقراری کمتری دارن احتمال خوب شدنشون بیشتره...ولی خب وقتی مرگ از کرونا تو خونواده باشه شانس مرگ و میر بیشتر میشه کم کم مریم به دارو ها جواب نداد و مامجبور شدیم با

niv بهش اکسیژن بدیم

...یعنی ما با یه فشار بیشتر از حالت عادی به بیمار اکسیژن میدیم...یعنی سعی میکنیم از اون بافت باقی مونده بیشتر استفاده کنیم...ولی از اون طرف این فشار میتونه با بیماری  ای که ریه داره  هر دو با هم باعث اسیب ریه بشه و اکسیژن به زیر پوست بیمار میره...یعنی طرف بادمیکنه مثل بادکنک...معمولا این هوا کمه و بعد از بهبود جذب میشه و مشکلی ایجاد نمیکنه ولی وقتی اسیب ریه شدید باشه این هوا زیر پوست د بیمار از گردن تا نوک پاش میره...اینا بیمارایی هستن که احساس خفگی شدید دارن اکسیژن خونشون خیلی پایینه و کم کم به سمت اینتوبیشن میره...یعنی بیهوش میشه و به دستگاه وصل میشه...این پروسه حدود یکی دو روز طول میکشه و بیمار معمولا زود میمیره...ولی مریم فرق داشت...هوا تا نوک انگشتاش رفته بود ولی کاملا هوشیار بود اکسیژ ن خونش خیلی پایین بود ولی هر بار موقع ویزیت میگفت حالم خوبه طی ۱۰ روز من هر روز میدیدم دختر جوون و سالم جلوی روی خودمون داره باد میکنه ولی هیچ دارویی روش اثر نداره و بیهوشم نمیشه که به دستگاه وصل بشه...ترسناکه نه؟

قضیه وقتی وحشتناک تر میشه که بعد از 10 روز انقدر اکسیژن خونش اومد پایین که مجبور شدیم که بخوابونیمش که به دستگاه وصلش کنیم...معمولا این بیمارا توی کووید خیلی به مرگ نزدیکن و چند روز بعد افت فشار خون پیدا میکنن که به دارو جواب نمیدن و میمیرن...ولی مریم روزها فشارش پایین نیومد وزجر میکشید ولی زنده بود...غم انگیز و ترسناک نیست؟ و ما هر روز مرگ این دختر جوون رو میدیدم و منتظرش بودیم در حالی که هیچ کاری نمیتونستیم بکنیم ...در نهایت مریم توی یکی از این افت فشار اکسیژن بیمارستان  مرد

 

 

موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۰/۱۱/۲۰
زیرزمینی

نظرات  (۲)

چه ضجری رو هر روز دارین شماها تحمل میکنین. :-( الان هم دوباره همونطور شده؟ 

پاسخ:
تقریبا همونه فقط این بار تقریبا بیمارامون همه بالای ۶۰ سالن

اشکم بند نمیاد...خیلی سختی کشیدید شما کادر درمان از وقتی کرونا اومده...من همیشه میخوندمت اما خاموش بودم...واست فقط صبر و توانایی و ارامش میخوام و امیدوارم حال روحت خوب باشه

پاسخ:
مرسی که برام کامنت میذاری و ببخشید که  اشکتو در اوردم

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی