۲۳مهر
تاحالا شده از احساس خودتون شرم داشته باشید؟بعضی چیزا رو نمیشه گفت بعضی حس ها رو نمیشه به زبون اورد...سنگینیش میمونه رو قلب ادم که حتی ادم نمیفهمه چه حسیه...شرم؟نفرت؟حسادت؟شکست؟دوست داشتن؟
مگه میشه ادم حس خودشم درک نکنه؟مگه میشه اینهمه حرفت راست تو گوش یکی دیگه دروغ باشه؟مگه میشه اینهمه سنگینی رو قلب ادم باشه؟مگه میشه اینهمه بی تفاوت بود؟اینهمه عکس العمل نشون داد؟
یکی از بدترین حس هاست...که انقدر از حس های خودت احساس شرم کنی که حتی نخوای درموردش حرف بزنی یا بروزش بدی
به درک که بقیه چه فکری میکنن...مگه مهمه؟هرچند دوست ندارم قضاوت بشم
من دختر شادیم و چیزی برام مهم نیست...اینو مطمینم